کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب . . .
.
.
.
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد . . .
.
.
.
گل نیست چنین سرکش و رعنا که توئی / مه نیست بدین گونه فریبا که توئی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی . . .
.
.
.
حال ما بی آن مه زیبا مپرس / آنچه رفت از عشق او بر ما مپرس
.
.
.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست / که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر / نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست . . .
.
.
.
هر چند پیر و خسته و ناتوان شدم / هر که یاد روی تو کردم جوان شدم . . .
.
.
.
بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی
بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .
.
.
.
شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است / ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است / لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است . . .
.
.
.
از خود خانه و کاشانه ای ندارم ، اما در عمق آرزوی من این است
که در دل تو خانه ای داشته باشم ، به مساحت یک قلب . . .
.
.
.
شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم
تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .
.
.
.
عشق از من و نگاه تو تشکیل می شود ، گاهی تمام من به تو تبدیل می شود . . .
.
.
.
چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی / جهانی عشق در من آفریدی
دریغا، با غروب نابهنگام / مرا در دام ظلمت ها کشیدی . . .
.
.
.
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان !؟
بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
.
.
.
دیروز اومده بود دیدنم ، با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم ،
وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود . . .
.
.
.
دیروز تمام خاطرات با تو بودن را دور ریختم ، امروز هر چه می گردم خودم را پیدا نمی کنم . . .
.
.
.
بغض کن اما نبار، خشک شو اما نریز ، دیر کن اما بیا . . .
.
.
.
این اس ام اس رو واست فرستادم و الان خوشحالم ، چون می دونم اسمم روی صفحه
گوشیت افتاده ، حداقل یک ثانیه بهم فکر کردی و این یک ثانیه برای من یک دنیاست . . .
.
.
.
تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . . .
.
.
.
هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست / آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست . . .
.
.
.
از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است / از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است . . .
.
.
.
این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی و عاطفه ای را به بازی عشق در آوردی
تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند . . .
.
.
.
همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .
.
.
.
گل بودم در ایام جوانی ، جوان بودم نکردم زندگانی . . .
.
.
.
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا میزدی
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا به سحر / کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر