بهار آمد که من شیدا بگردم / چو ماهی بر لب دریا بگردم
پلنگ در کوه و اهو در بیابان / همه جفتند و من تنها بگردم !
.
.
.
کفشات رو در بیار ، جدی میگم کفشات رو در بیار !
چرا؟
آخه تو توی یک سرزمین مقدسی !
آره شک نکن تو توی قلب منی !
.
.
.
در کاخ مجلل خبر از عشق مجو / که سعادت همه در کلبه درویشان است
.
.
.
آه مکش و اشک مریز ، غصه مخور ، شب در میان است ، خدا مهربان است . . .
.
.
.
چشم ماه تو عجب جلوه گه بیداد است / خدا به روی تو سر عشق کدام استاد است
خم ابروی تو را دیدم و رفتم به سجود / صید را زنده گرفتن هنر صیاد است . . .
.
.
.
ای بشر آخر پنداری که دنیا مال توست / ورنه پنداری که عجل دنبال توست
هرچه خوردی مال مور / هر چه بردی مال گور
هر چه مانده مال وارث / هر چه کردی مال توست . . .
.
.
.
نبردی از وفا یک ذره بویی / به هر ساعت شوی مایل به سویی
فقط یک نکته میگویم قبول کن / عزیزم واقعا بی چشم و رویی !!!
.
.
.
خانه دل جای بیگانه نیست ، زود بیا تو میخوام در رو ببندم !
.
.
.
ممکنه ما گلی رو دیر یاد کنیم ، اما محاله عطر خوشش رو از فضای دلمون پاک کنیم . . .
.
.
.
در دفتر زندگیت برای سفید ماندن صفحه ی غصه هات همیشه دعا می کنم . . .
.
.
.
هوا داره سرد میشه ، مواظب باش کسی از سردی هوا به گرمی قلبت پناه نبره !
.
.
.
تنهایی آدمها یه دریا عمق داره ، ولی پر کردنش با یه لیوان محبت ممکنه . . .
.
.
.
انسانها به هر چی زیاد نگاه می کنند شبیه همان می شوند
و حتما تو شبهای زیادی به ماه نگاه کردی !
.
.
.
من به خط و خبری از تو قتاعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست . . .
.
.
.
در این سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما ، پرنده پر نمی زند .
.
.
.
وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست . . .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر