عشق آدما به هم ، قصه خنده داریه / اولش قشنگ و بعدش همه گریه زاریه
وقتی عشق ها همه از دم مثل هم تموم میشن / چرا باز باید شروع کرد ، آخه این چه کاریه ؟
.
.
.
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ، با دلم ، با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا. به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
.
.
.
یاد آن دوران همیشه خوش باد / نمیدانم چرا مرا بردی از یاد
الان هرجا هستی با هرکه هستی / آرزو دارم که همیشه باشی شاد . . .
.
.
.
آدما عادت دارن از هم دیگه بت بسازن / راه صد ساله رو یک ساعته چهار نعل بتازن
وقتی که قدیمی شد ، بگن دیگه خسته شدن / بگن این کهنه شده ، به اون یکی دل ببازن . . .
.
.
.
همیشه آتش عشق را اشک خاموش می کند / چه راحت معشوق عاشقش را فراموش می کند . . .
.
.
.
به لبهایم مزن قفل خاموشی که در دل قصه ای نا گفته دارم
ز پایم باز کن این بند گران را که از این سودا دلی آشفته دارم . . .
.
.
.
جان از سحره خسته ای دارم / دل از غم شکسته ای دارم
بی تو جان رسید به لب / دریاب کز غمت جان خسته ای دارم . . .
ادامه در لینک زیر
.
.
.
تب وتابی داره باتو بودن ای حبیب / قلب خود را قربانی نمودن ای طبیب
در رهت جانی را ستودن ای شکیب / عاشق را معشوق بودن ای رقیب
.
.
.
من دل به کسی جز تو به آسان ندهم / چیـزی که گران خریدم ارزان ندهم
صد جان بدهم در آرزوی ِ دل ِ خویش / وان دل که تو را خواست به صد جان ندهم . . .
.
.
.
اگر بودی دلم رسوا نمی شد / دوباره چشم من دریا نمی شد
اگر بودی نگاه بی پناهم / میان مردمان تنها نمی شد . . .
.
.
.
دوستت دارم دانم که تویی دشمن جانم ، از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم . . .
.
.
.
گل لاله ، گل نرگس ، گل پونه ، گل یاس ، اینا همه تقدیم به کسی که خودش سالار گلهاست
.
.
.
میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست . . .
.
.
.
گرچه دوری ز برم همسفر جان منی / قطره اشکی در دیده ی گریان منی
این مپندار که یادت برود از نظرم / خاطرت جمع که در قلب پریشان منی . . .
.
.
.
یکی پیدا نمیشه تو رو واسه خودت بخواد / واسه چشم و ابروته هرکی که دنبالت میاد
به خدا دروغ میگه و قتی میگه عاشقانه / به خدا دروغ میگه که حز تو چیزی نمیخواد
به خدا دروغ میگه ، به خدا دورغ میگه . . .
.
.
.
.به گوشت میرسه روزی ، که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه میکردم ، که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت ، نخواستم بچه رفتارم
نخواستم بفهمی تو ، که من طاقت نمیارم
دلم واسه خودم می سوخت ، برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی ، تو میمونی و من میرم
سرم رو گرم میکردم ، که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح ، تو رو تو خواب میدیدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر