ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مرديت را
خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
محبت به نامرد ، كردم بسي
محبت نشايد به هر نا كسي
تهي دستي و بي كسي درد نيست
كه دردي چو ديدار نامرد نيست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مرا هرگز نباشد بیمی از مشت
برادر جان مرا نامردمی کشت
فتوت پیشه خندد روی در روی
زند نامرد ناکـــس خنجر از پشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به نامردي نامردان قسم جانا كه نامردي
كه نامردان خجل گشتند از بس كه تو نامردي
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به نامردمان مهر كردم بسي
نچيدم گل مردمي از كسي
بسا كس كه از پا در افتاده بود
سراسر توان را زكف داده بود
به حيلت گري خنجر از پشت زد
بخونم ز نامردي انگشت زد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت
هیچ کس غصه ی این که چه می کرد نداشت
گمان كردم كه با من همدل و همراه و همدردی ، به مردی با تو پیوستم ندانستم كه نامردی
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت. چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت
زبيم و رنج نامردي دگر دردي نميبينم
مزن لاف مروت را كه من مردي نميبينم
منم آن چوب سرگردان به ساحل ميرسم زيرا
درون موج درياها عقب گردي نميبينم
صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شو
نمیتونم ببخشمت دور شو برو نبینمت
تیكه ای بودی از دلم گندیدی و بریدمت
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار نامرديش
همه وجودت له شده ....
به نامردی نامردان قسم خوردم
که نامردی کنم در حق نامردان
آهاي رفيق نامرد يه روز ميشي پشيمون
پشيموني چه سودت وقتي بموني دلخون
زمـین گرمـم کـمته تو که میگفـتی من سـرم کـی مـیشه اون گلوتوبا دشنه نامردی بدرم
ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مرديت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم . . .
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
نفرين به توي نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
نميبخشمت
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده
باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به نامرداني چون تو ديگر دل نخواهم بست
همه از مرگ مي ترسن ما از رفيق نامرد
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر