اعتماد به نفس
تصویری كه هر فرد از خود در ذهن دارد، از كودكی شكل میگیرد و واكنشها و رفتارهای اطرافیان در شكلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد كه هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیكتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری كسب خواهد كرد. عزتنفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است كه شخص نسبت به خود احساس میكند.
اكنون با این تعاریف به نكاتی اشاره خواهد شد كه برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم. این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور كنید. به طور یقین در تربیت كودكتان موثر خواهد افتاد.
● نامگذاری بد
نامگذاری روی فرزندان یكی از شایعترین رفتارهای والدین است كه تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای میگذارد. واژههای <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> كاربردیترین مثالهایی هستند كه میتوان به آن اشاره كرد. والدین باید بدانند استفاده از چنین كلماتی، به كودك میآموزد كه دارای چنین خصیصههایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین میبرد. اگر كودكی به صفت <زشت> نامگذاری شود، ممكن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری كند.
همچنین كاربرد واژه <كمرو> نه تنها باعث اجتماعیتر شدن كودك نمیشود بلكه كودك را تشویق میكند تا از ارتباط با همسالان و بزرگترها خودداری كند. اكنون ممكن است بپرسید برای تغییر رفتار كودكمان چه بگوییم. شما میتوانید با گفتن جملات مثبت، توجه كودك را معطوف به رفتاری كنید كه باید تغییر كند. به طور مثال بگوییم: <این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <كاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.>
● از خود راندن
به این جملات منفی كه به وسیله برخی والدین به كار میرود توجه كنید: <ای كاش به دنیا نمیآمدی> یا <هیچكس تو را دوست ندارد.>
این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد كردن كودكان است. طرد كردن بچهها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. دقت كنید برای یك كودك دوست داشته نشدن از طرف فردی كه او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است. آنچه یك كودك باید بداند این است كه پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. بنابراین پیشنهاد میكنیم كه با كودكانتان هر روز گفتگو كنید. كودكتان را در آغوش بگیرید و از كاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نكنید.
● منفیبافی
لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نكته را بدانید كه كودكان با كلمات و جملاتی كه به آنها گفته میشود، بزرگ میشوند. بنابراین از به كار بردن چنین جملاتی كه آینده كودك را میسازد خودداری كنیم. ذكر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه كرد و از آنها پرسید كه به چند نفر از آنها هنگام كودكی گفته شده كه زندانی خواهند شد؟ و با كمال تعجب دریافت كه بهطورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. بازهم تكرار میكنیم، والدین باید آینده خوبی را برای كودكان ترسیم و پیشبینی كنند، بنابراین باید سعی كنیم جملات مثبت به كار ببریم.
● محكوم كردن
به این جمله با دقت فكر كنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن كودك هنگام مشكلات به این معنی است كه او به دلیل كاری كه دیگران انجام دادهاند، سرزنش شود. متاسفانه كوكان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچهها باید یاد بگیرند كه مسوولیت كارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونهای از مسولیتپذیری در برابر اشتباهات و ضعفهایمان باشیم. بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات كردم، امروز خسته بودم.>
● انتظارات نابجا
دانشآموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه میگویید. یكی از این نوع واكنشها این است <نمرهات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه كنیم كه والدینی كه از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند، آنها را مجبور میكنند كه بهترین بازیكن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی كه پشت این عمل پنهان شده، این است كه تو در مدرسه به اندازه كافی خوب نیستی. در حالی كه داشتن انتظار بیجا، اعتماد به نفس دانشآموز را سلب میكند. بهطور قطع میپرسید هنگامی كه دانشآموزمان ۱۷ میگیرد چه بگوییم؟ شما میتوانید با تاكید بر نكات مثبت بگویید: <خیلی عالی است كه نمرههای ۲۰ زیادی در كارنامهات داری، اشكالی ندارد كه نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را كردی و هر انسانی ممكن است اشتباه كند، سعی كن اشتباهاتت در آینده كمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>
● مقایسه كردن
<به پسر خالهات نگاه كن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو كیلومتر پیاده تا مدرسه میرفتم.> اینها دو جمله مقایسهای است اما این نكته را باید بدانیم كه هنگامی كه به كودكان میگوییم كه رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان نیست، بذر حسادت و بددلی را میان فرزندانمان میكاریم. بچهها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بیارزشی و بد بودن را خواهند داشت. در مقایسه حتی تعریف مثبت هم میتواند چنین نتایجی به بار آورد. وقتی میگوییم: <تو در بازی فوتبال از برادرت بهتری> همان احساس مقایسه و ناسازگاری را میان آنها به وجود میآوریم. بنابراین بهتر است بگوییم: <تو در بازی فوتبال به اندازه برادرت هنگامی كه به سن تو بود، خوب هستی> یا <از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت كردهای.>
شرمنده كردن
به مثال زیر توجه كنید:
<باید از خودت خجالت بكشی، درست مانند یك بچه رفتار میكنی، نمیتوانم باور كنم كه از این گربه كوچك میترسی.> والدین باید بدانند كه هنگام خجالت، كودك احساس میكند نقص دارد یا بیلیاقت است. خجالت كشیدن پیش از آنكه به تغییر رفتار كودك منجر شود، موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او میشود. برخی از والدین با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف كودك، مانند شب ادراری او را تحقیر میكنند. كاربرد برخی كلمات زشت به كودكی كه شب ادراری دارد، موجب خجالت زده كردن كودك و در نتیجه پنهان كردن عوامل تحقیر میشود. بنابراین پیشنهاد میكنیم بگویید: <گریه نكن، تو دیگه بزرگ شدهای، گربه آنقدرها هم ترسناك نیست.>
● تهدید كردن
<اگر نیایی، میروم و اینجا تنها میمانی> یا <اگر دوباره این كار را انجامدهی به پلیس میگویم تو را ببرد.> گفتن چنین عباراتی از طریق والدین نوعی تهدید به شمار میرود. تهدید، گفتن جمله یا كلمه اغراقآمیزی است كه مادران و پدران به كار میبرند تا كودك را بترسانند مانند این جمله <اگر درست رفتار نكنی، تمام استخوانهایت را میشكنم.>
تهدید موجب ترس كودك میشود و او احساس میكند كه در محیطی ناامن و پر از دشمن زندگی میكند. تهدید به تنها گذاشتن كودك، تهدید بسیار دردناك و سختی است زیرا او بسیار حساس است و برای نیازهای اساسی و اولیه زندگی به پدر و مادر نیاز دارد. بنابراین آنچه باید به كودكانمان بیاموزیم، هشدار است نه تهدید. هشدار برخلاف تهدید، واقعی و معقول است. با گفتن جمله <اگر... در نتیجه...> به او هشدار میدهید كه نباید به رفتار خود ادامه دهد. به طور مثال <اگر دوباره خواهرت را بزنی، دیگر نباید با او بازی كنی.>
تصویری كه هر فرد از خود در ذهن دارد، از كودكی شكل میگیرد و واكنشها و رفتارهای اطرافیان در شكلگیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد كه هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیكتر باشد، اعتماد به نفس بیشتری كسب خواهد كرد. عزتنفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است كه شخص نسبت به خود احساس میكند.
اكنون با این تعاریف به نكاتی اشاره خواهد شد كه برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم. این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور كنید. به طور یقین در تربیت كودكتان موثر خواهد افتاد.
● نامگذاری بد
نامگذاری روی فرزندان یكی از شایعترین رفتارهای والدین است كه تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای میگذارد. واژههای <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> كاربردیترین مثالهایی هستند كه میتوان به آن اشاره كرد. والدین باید بدانند استفاده از چنین كلماتی، به كودك میآموزد كه دارای چنین خصیصههایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین میبرد. اگر كودكی به صفت <زشت> نامگذاری شود، ممكن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری كند.
همچنین كاربرد واژه <كمرو> نه تنها باعث اجتماعیتر شدن كودك نمیشود بلكه كودك را تشویق میكند تا از ارتباط با همسالان و بزرگترها خودداری كند. اكنون ممكن است بپرسید برای تغییر رفتار كودكمان چه بگوییم. شما میتوانید با گفتن جملات مثبت، توجه كودك را معطوف به رفتاری كنید كه باید تغییر كند. به طور مثال بگوییم: <این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <كاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.>
● از خود راندن
به این جملات منفی كه به وسیله برخی والدین به كار میرود توجه كنید: <ای كاش به دنیا نمیآمدی> یا <هیچكس تو را دوست ندارد.>
این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد كردن كودكان است. طرد كردن بچهها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. دقت كنید برای یك كودك دوست داشته نشدن از طرف فردی كه او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است. آنچه یك كودك باید بداند این است كه پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. بنابراین پیشنهاد میكنیم كه با كودكانتان هر روز گفتگو كنید. كودكتان را در آغوش بگیرید و از كاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نكنید.
● منفیبافی
لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نكته را بدانید كه كودكان با كلمات و جملاتی كه به آنها گفته میشود، بزرگ میشوند. بنابراین از به كار بردن چنین جملاتی كه آینده كودك را میسازد خودداری كنیم. ذكر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه كرد و از آنها پرسید كه به چند نفر از آنها هنگام كودكی گفته شده كه زندانی خواهند شد؟ و با كمال تعجب دریافت كه بهطورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. بازهم تكرار میكنیم، والدین باید آینده خوبی را برای كودكان ترسیم و پیشبینی كنند، بنابراین باید سعی كنیم جملات مثبت به كار ببریم.
● محكوم كردن
به این جمله با دقت فكر كنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن كودك هنگام مشكلات به این معنی است كه او به دلیل كاری كه دیگران انجام دادهاند، سرزنش شود. متاسفانه كوكان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچهها باید یاد بگیرند كه مسوولیت كارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونهای از مسولیتپذیری در برابر اشتباهات و ضعفهایمان باشیم. بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات كردم، امروز خسته بودم.>
● انتظارات نابجا
دانشآموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه میگویید. یكی از این نوع واكنشها این است <نمرهات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه كنیم كه والدینی كه از فرزندان خود انتظارات بیجا دارند، آنها را مجبور میكنند كه بهترین بازیكن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی كه پشت این عمل پنهان شده، این است كه تو در مدرسه به اندازه كافی خوب نیستی. در حالی كه داشتن انتظار بیجا، اعتماد به نفس دانشآموز را سلب میكند. بهطور قطع میپرسید هنگامی كه دانشآموزمان ۱۷ میگیرد چه بگوییم؟ شما میتوانید با تاكید بر نكات مثبت بگویید: <خیلی عالی است كه نمرههای ۲۰ زیادی در كارنامهات داری، اشكالی ندارد كه نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را كردی و هر انسانی ممكن است اشتباه كند، سعی كن اشتباهاتت در آینده كمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>
● مقایسه كردن
<به پسر خالهات نگاه كن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو كیلومتر پیاده تا مدرسه میرفتم.> اینها دو جمله مقایسهای است اما این نكته را باید بدانیم كه هنگامی كه به كودكان میگوییم كه رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان نیست، بذر حسادت و بددلی را میان فرزندانمان میكاریم. بچهها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بیارزشی و بد بودن را خواهند داشت. در مقایسه حتی تعریف مثبت هم میتواند چنین نتایجی به بار آورد. وقتی میگوییم: <تو در بازی فوتبال از برادرت بهتری> همان احساس مقایسه و ناسازگاری را میان آنها به وجود میآوریم. بنابراین بهتر است بگوییم: <تو در بازی فوتبال به اندازه برادرت هنگامی كه به سن تو بود، خوب هستی> یا <از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت كردهای.>
شرمنده كردن
به مثال زیر توجه كنید:
<باید از خودت خجالت بكشی، درست مانند یك بچه رفتار میكنی، نمیتوانم باور كنم كه از این گربه كوچك میترسی.> والدین باید بدانند كه هنگام خجالت، كودك احساس میكند نقص دارد یا بیلیاقت است. خجالت كشیدن پیش از آنكه به تغییر رفتار كودك منجر شود، موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او میشود. برخی از والدین با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف كودك، مانند شب ادراری او را تحقیر میكنند. كاربرد برخی كلمات زشت به كودكی كه شب ادراری دارد، موجب خجالت زده كردن كودك و در نتیجه پنهان كردن عوامل تحقیر میشود. بنابراین پیشنهاد میكنیم بگویید: <گریه نكن، تو دیگه بزرگ شدهای، گربه آنقدرها هم ترسناك نیست.>
● تهدید كردن
<اگر نیایی، میروم و اینجا تنها میمانی> یا <اگر دوباره این كار را انجامدهی به پلیس میگویم تو را ببرد.> گفتن چنین عباراتی از طریق والدین نوعی تهدید به شمار میرود. تهدید، گفتن جمله یا كلمه اغراقآمیزی است كه مادران و پدران به كار میبرند تا كودك را بترسانند مانند این جمله <اگر درست رفتار نكنی، تمام استخوانهایت را میشكنم.>
تهدید موجب ترس كودك میشود و او احساس میكند كه در محیطی ناامن و پر از دشمن زندگی میكند. تهدید به تنها گذاشتن كودك، تهدید بسیار دردناك و سختی است زیرا او بسیار حساس است و برای نیازهای اساسی و اولیه زندگی به پدر و مادر نیاز دارد. بنابراین آنچه باید به كودكانمان بیاموزیم، هشدار است نه تهدید. هشدار برخلاف تهدید، واقعی و معقول است. با گفتن جمله <اگر... در نتیجه...> به او هشدار میدهید كه نباید به رفتار خود ادامه دهد. به طور مثال <اگر دوباره خواهرت را بزنی، دیگر نباید با او بازی كنی.>
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر