کسی که حاجتمندان را رد نمیکند!
نیایش امام سجاد(علیهالسلام) در روز عید فطر
دعای 46 از صحیفه سجادیه
یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُالْعِبادُ، وَ یا مَنْ یَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ الْبِلادُ،
اى آن كه رحم مىكنى بر آن كه بندگان بر او رحم نمىكنند، و اى كسى كه مىپذیرى كسى را كه شهرها نمىپذیرندش،
وَ یا مَنْ لایَحْتَقِرُ اَهْلَالْحاجَةِ اِلَیْهِ، وَ یا مَنْ لا یُخَیِّبُ الْمُلِحّینَ عَلَیْهِ،
و اى كسى كه اهل حاجتمندان خود را خوار نمىكنى، و اى كسى كه اصراركنندگان را ناامید نمىنمایى،
وَ یا مَنْ لا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ اَهْلَ الدّالَّةِ عَلَیْهِ،
و اى كسىكه دست ردّ بر سینه توقعداران نمىزنى،
وَ یا مَنْ یَجْتَبى صَغیرَ ما یُتَحْفُ بِهِ، وَ یَشْكُرُ یَسیرَ ما یُعْمَلُ لَه،
و اى كسى كه پیشكش بىمقدار را مىپذیرى، و كمترین كارى را كه برایت كنند سپاس مىنهى،
وَ یا مَنْ یَشْكُرُ عَلَىالْقَلیلِ، وَ یُجازى بِالْجَلیلِ، وَ یا مَنْ یَدْنُو اِلى مَنْ دَنا مِنْهُ،
و اى كسى كه عمل اندك را قدر مىنهى، و مزد بزرگ بر آن مىپردازى، و اى كه هر كس به تو نزدیك گردد به او نزدیك مىشوى،
وَ یا مَنْ یَدْعُو اِلى نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ،
و اى كسى كه هر كه را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مىخوانى،
وَ یا مَنْ لایُغَیِّرُ النِّعْمَةَ، وَ لا یُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ، وَ یا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتّى
و اى كسى كه نعمت خودرا تغییر نمىدهى، و به انتقام شتاب نمىورزى، و اى كسى كه نهال خوبى را
یُنْمِیَها، وَ یَتَجاوَزُ عَن السَّیِّئَةِ حَتّى یُعَفِّیَهَا،
به بار مىآورى تا بیفزایى، و از بدى درمىگذرى تا آن را ناپدید نمایى،
اِنْصَرَفَتِ الْامالُ دُونَ مَدى كَرَمِكَ بِالْحاجاتِ، وَ امْتَلَأتْ بِفَیْضِ
آرزوها پیش از رسیدن به نهایت كرمت با حاجات روا شده بازگشتند، و ظرفهاى طلب به فیض
جُودِكَ اَوْعِیَةُ الطَّلِباتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دوُنَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفاتُ،
بخششت لبریز شدند، و اوصاف به كنه وصف تو نرسیده از هم گسیختند،
فَلَكَ الْعُلُوُّ الْاَعْلى فَوْقَ كُلِّ - عالٍ، وَ الْجَلالُ
پس بدون شك برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست، و جلال
الْاَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلالٍ. كُلُّ جَلیلٍ عِنْدَكَ صَغیرٌ، وَ كُلُّ
امجد بر هر جلالى ویژه توست. هر بزرگى در پیشگاهت كوچك است، و هر
شَریفٍ فى جَنْبِ شَرَفِكَ حَقیرٌ، خابَ الْوافِدُونَ عَلى
شریفى در جنب شرفت پست است، آنان كه به غیر حضرتت رو آوردهاند
غَیْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَكَ، وَ ضاعَ الْمُلِمُّونَ
نومید شدند، و آنان كه جز وجود تو خواستهاند به خسران نشستند، و آنان كه به درگاه غیر تو شدند
اِلاّ بِكَ، وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ،
به تباهى رسیدند، و جز آنان كه فضل تو را طالب شدند تهیدست ماندند.
بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبینَ، وَ جُودُكَ مُباحٌ لِلسّآئِلینَ، وَ اِغاثَتُكَ
درِ رحمتت براى تمام خواهندگان باز، و عطایت براى گدایان رایگان، و فریادرسیت
قَریبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغیثینَ، لا یَخیبُ مِنْكَ الْامِلُونَ، وَ لا یَیْاَسُ
به فریادخواهان نزدیك است، آرزومندان از تو نومید نمىشوند، و درخواست كنندگان
مِنْ عَطآئِكَالْمُتَعَرِّضُونَ، وَ لا یَشْقى بِنَقِمَتِكَالْمُسْتَغْفِرُونَ.
از عطایت محروم نمىشوند، و مستغفران از عذاب تو تیرهبخت نمىگردند،
رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ،
سفره روزیت براى عاصیان پهن است، و بردباریت شامل دشمنانت نیز مىگردد،
عادَتُكَ الْاِحْسانُ اِلى الْمُسیئینَ، وَ سُنَّتُكَ الْاِبْقآءُ عَلَى
عادتت احسان به بدكاران است، و سنّتت رحمت بر
الْمُعْتَدینَ، حَتّىلَقَدْ غَرَّتْهُمْ اَناتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ
تجاوزكاران، تا جائىكه مدارایت اینان را از بازگشت به تو غافل نموده، و مهلت دادنت ایشان را
اِمْهالُكَ عَنِ النُّزُوعِ، وَ اِنَّما تَاَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفیئُوا اِلى اَمْرِكَ،
از خوددارى از گناه بازداشته، حال آنكه تنها تو با آنان بردبارى كردهاى تا به فرمانت بازآیند،
وَ اَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوامِ مُلْكِكَ، فَمَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ
و از آن رو به آنان مهلت دادهاى كه اطمینان به دوام سلطنتت دارى، پس آنكه اهل سعادت بود
خَتَمْتَ لَهُ بِها، وَ مَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ الشَّقاوَةِ خَذَلْتَهُ لَها،
فرجام كارش را به سعادت بردى، و هر كه تیرهبخت بود به تیرهبختىاش واگذاشتى،
كُلُّهُمْ صآئِرُونَ اِلى حُكْمِكَ، وَ اُمُورُهُمْ ائِلَةٌ اِلى اَمْرِكَ،
همه سر به فرمان حكم حضرتت خواهند داشت، و بازگشت كارشان بهسوى فرمان تو خواهد بود،
لَمْ یَهِنْ عَلى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطانُكَ، وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْكِ
پادشاهیت با مهلت طولانیى كه به آنان مىدهى سستى نپذیرد، و از تأخیر محاكمه ایشان
مُعاجَلَتِهِمْ بُرْهانُكَ، حُجَّتُكَ قآئِمَةٌ لاتُدْحَضُ، وَ
برهان و حجتت ازمیان نرود. حجتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد، و
سُلْطانُكَ ثابِتٌ لا یَزُولُ، فَالْوَیْلُ الدّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ،
سلطنت ثابت است آنسان كه زوال نپذیرد، پس واى بر آن كه از تو روى برتابد،
وَالْخَیْبَةُالْخاذِلَةُ لِمَنْ خابَ مِنْكَ، وَالشَّقآءُ الْاَشْقى لِمَنِ اغْتَرَّ
و نومیدى ذلّتبار از آن كسى است كه ازتو نومید گشته، بدترین تیرهبختىها براى كسى است كه به تو
بِكَ، ما اَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فى عَذابِكَ! وَ ما اَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فى
مغرور شده، چه عذابهاى دردناكى كه خواهد چشید! و چه اندازه سرگردانى درازى در عذابت
عِقابِكَ! وَما اَبْعَدَ غایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ! وَ ما اَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ
خواهد داشت، و آرزوى گشایش از این كس چه دور است! و نومیدى او براى سهولت خروج از عذابت بسیار!
الْمَخْرَجِ! عَدْلاً مِنْ قَضآئِكَ لاتَجُورُ فیهِ، وَ اِنْصافاً مِنْ
تمام اینها براساس عدل در قضاى غیرجائرانه تو، و از سر انصاف در حكم
حُكْمِكَ لاتَحیفُ عَلَیْهِ، فَقَدْ ظاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ اَبْلَیْتَ
غیرظالمانه توست. چرا كه پى در پى اتمام حجت نمودى، و آنچه سزاوار اندرز و ارشاد بود
الْاَعْذارَ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعیدِ، وَ تَلَطَّفْتَ فِى التَّرْغیبِ،
بیان داشتى، و تهدیدت را اعلام فرمودى، و با لطف و محبت ترغیب به حقایق نمودى،
وَ ضَرَبْتَ الْاَمْثالَ، وَ اَطَلْتَ الاِْمْهالَ، وَ اَخَّرْتَ وَ اَنْتَ
و براى بیدارى مردم مثلهاآوردى، و به آنان مهلتِ طولانى دادى، و كیفر را به تأخیر انداختى در صورتى كه
مُسْتَطیعٌ لِلْمُعاجَلَةِ، وَ تَاَنَّیْتَ وَ اَنْتَ مَلىءٌ بِالْمُبادَرَةِ،
بر شتاب در عذاب توانا بودى، و مدارا نمودى در حالى كه قدرت بر عجله داشتى،
لَمْتَكُنْ اَناتُكَ عَجْزاً، وَ لا اِمْهالُكَ وَهْناً، وَ لا اِمْساكُكَ غَفْلَةً،
مدارایت از روى ناتوانى، و مهلت دادنت از باب سستى، و خودداریت از باب غفلت،
وَ لاَ انْتِظارُكَ مُداراةً، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ اَبْلَغَ، وَ كَرَمُكَ
و به تأخیر انداختنت از روىمدارا و سازش نبوده،بلكه به این خاطر است كه حجتترساتر، و بزرگواریت
اَكْمَلَ، وَ اِحْسانُكَ اَوْفى، وَ نِعْمَتُكَ اَتَمَّ، كُلُّ ذلِكَ كانَ
كاملتر، و احسانت فراگیرتر، و نعمتت تمامتر باشد، تمام اینها
وَ لَمْ تَزَلْ، وَ هُوَ كآئِنٌ وَ لاتَزالُ، حُجَّتُكَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ تُوصَفَ
بوده و هست و خواهد بود، و حجت تو برتر از آن است كه بهطور كامل وصف شود،
بِكُلِّها، وَ مَجْدُكَ اَرْفَعُ مِنْ اَنْ یُحَدَّ بِكُنْهِهِ، وَ نِعْمَتُكَ اَكْثَرُ
و برزگى تو والاتر از آن است كه كسى به كنهش برسد، و نعمتت بیش
مِنْ اَنْ تُحْصى بِاَسْرِها، وَ اِحْسانُكَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُشْكَرَ
از آن است كه همهاش بهشماره درآید، و احسانت بیش از آن است كه كسى كمترین آن را
عَلى اَقَلِّهِ، وَ قَدْ قَصَّرَ بِىَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْمیدِكَ، وَ فَهَّهَنِى
شكرآرد، و اكنون نبودن زبان سخن مرا از ادامه سپاست ناتوان ساخته، و زبان تمجیدم
الاِْمْساكُ عَنْ تَمْجیدِكَ، وَ قُصاراىَ الاِْقْرارُ بِالْحُسُورِ
از كار افتاده، و نهایت قدرتم آن است كه به درماندگى اقرار كنم
لارَغْبَةً - یاا اِلهى - بَلْ عَجْزاً. فَها اَنَا ذا اَؤُمُّكَ بِالْوِفادَةِ، وَ
نه از سر رغبت بهكوتاهى در ستایش تو -اى پروردگار من بلكه از باب ناتوانى. اینك منم كه به درگاهت روى آوردهام،
اَسْئَلُكَ حُسْنَ الرِّفادَةِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اسْمَعْ
و از حضرتت توقع پذیرایى نیك دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و رازم را
نَجْواىَ، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، وَ لا تَخْتِمْ یَوْمى بِخَیْبَتى،
بشنو، و دعایم را مستجاب كن، و روزم را به ناامیدى و تهیدستى به شب مرسان،
و لاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ فى مَسْئَلَتى،وَاَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفى،
و در دریوزگیم دست ردّ به سینهام مزن، و رفتنم را از پیشگاهت،
وَ اِلَیْكَ مُنْقَلَبى، اِنَّكَ غَیْرُ ضآئِقٍ بِما تُریدُ، وَلاعاجِزٍ عَمّا
و بازگشتم را به حضرتت گرامىدار، زیرا در آنچه بخواهى دچار مضیقه نمىشوى، و در برابر خواستهها
تُسْئَلُ، وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ - شَىْءٍ قَدیرٌ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ
ناتوان نمىباشى، و بر هر چیزى قدرت دارى، و هیچ حول و قوهاى
اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.
جز به دست خداى بزرگ نیست.
۶.۱۰.۱۳۸۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر