علاءالدين ابوالحسن بن علي بن ابيالحزم قرشي، در قرن هفتم هجري قمري در روستاي قرش(Gharash) در آن سوي رود سيحون، كه خاندانش از آنجا برخاستهاند، به دنيا آمد(البته، برخي زادگاه او را قرشيه در نزديكي دمشق ميدانند). او پزشكي را در بيمارستان بزرگ نوري، كه به فرمان سلطان ترك نورالدين محمود زندگي در قرن ششم هجري ساخته شده بود، زير نظر مهذب الدين عبدالرحيم بن علي الدخوار فراگرفت.
ابننفيس پس از فراگيري پزشكي به مصر رفت و در آنجا در بيمارستاني، كه هنوز به درستي مشخص نيست، به آموزش پزشكي پرداخت و سرانجام به رياست پزشكان رسيد. او در سالهاي پاياني عمر خود، كتابخانهاش را وقف دارالشفايي، كه بيمارستان منصوري ناميده ميشد، كرد. آن بيمارستان را سلطان مملوك، المنصور سيف الدين قلاوون الفي بنيان نهاده بود. ابننفيس در دوران فرمانروايي آن سلطان به سال 687 هجري قمري در سن هشتاد سالگي در قاهره درگذشت.
كتابهاي ابننفيس
ابننفيس كتاب الشامل في صناعه الطيبه را بين سي و چهل سالگي نوشت. اين كتاب شامل بخش جالب توجهي پيرامون شيوههاي جراحي است و اطلاعات فراواني دربارهي ابننفيس جراح به ما ميدهد. در اين بخش سه مرحله براي هر عملي برميشمارد: الاعطاء(مرحلهي تشخيص، كه بيمار به جراح اعتماد ميكند و جسم و جان خود را به دست او ميسپارد)، العمل(جريان عمل و جراحي) و الحفظ(نگهداري پس از عمل) و بهخوبي وظيفهي جراحان و رابطهي بين جراح و بيمار و پرستاران را شرح ميدهد. او حتي به چگونگي درازكشيدن بيمار، وضعيت بدنش، حركتهاي بدنش و كار كردن با ابزارهاي جراحي ميپردازد.
كتاب ديگر ابننفيس، شرح طبيعه الانسان لبقراط(شرحي بر طبيعت الانسان بقراط) است كه نسخهي خطي آن در يك كتابخانهي خصوصي در دمشق نگهداري ميشد تا اين كه در سال 1312 استاد يهودا آن را خريد و به لندن برد. اين نسخه اكنون در كتابخانهي ملي طب در بتسداي مرينلند نگهداري ميشود.
مشهورترين كتاب ابننفيس، شرح تشريح ابن سينا(شرح بر علم تشريح در كتاب يكم و سوم القانون ابنسينا) است كه 47 سال قمري پيش از درگذشتش نوشته است و اكنون در دانشگاه كاليفرنيا در لوسآنجلس نگهداري ميشود. او در اين كتاب نخستين توصيف از گردش خون ششي را نوشته است.
شرح القانون خود در چهار كتاب است: شرح بر كليات؛ شرح بر مفردات طبي و داروهاي مركب؛ شرح بر امراضي از فرق سر تا نوك پا؛ شرح بر امراضي كه اختصاصي به عضو خاصي ندارند. اين نفيس در نخستين كتاب از اين اثر، كه شرح كليات است، توصيف خود از گردش كوچك خون را اين گونه نوشته است:
اين حفرهي راست از دو حفرهي قلب است. هنگامي كه خون در اين حفره رقيق ميشود بايد به حفرهي چپ جابهجا شود كه در آنجا روح حيواني توليد ميشود. ولي راهي بين اين دو حفره وجود ندارد و مادهي قلب در اين جا سوراخ ندارد، نه راه ناديدني كه گذشتن خون را، چنانكه جاليونس تصور ميكرد، امكانپذير سازد. در اين جا سوراخهاي قلب مسدود و ديوارهي قلب ضخيم است. در اين صورت بايد چنين باشد كه هنگامي كه خون رقيق مي شود، از رگ شرياني به ريه ميرود تا درون ريه پراكنده شود و با هوا درآميزد. آنگاه رقيقترين بخشهاي خون در فشار قرار ميگيرد و درون وريد ريوي ميشود و از اين راه به حفرهي چپ ميرسد و در اين حال با هوا درآميخته و براي ايجاد روح حيواني مناسب است ...
اين كشف بزرگ سه قرن پيش از آن كه سروتوس و كولومبو، از كالبدشناسان دورهي نوزايي، به آن بپردازند، با كوشش ابننفيس به دست آمده است. مشخص شده است كه سديد الدين محمد بن مسعود كازروني(در سال 723 يا 745) و علي بن عبدالله زين العرب مصري(در سال 729 يا 751) در شرح خود بر كتاب اول از كتاب قانون، دربارهي گردش كوچك خون بحث كردهاند و زين العرب از كتاب شرح تشريح القانون ابننفيس بهره گرفته است.
كتاب ديگر ابننفيس، الموجز يا موجز القانون(چكيدهي قانون)، كتاب فشردهاي است كه مانند كتاب قانون ابنسينا، چهار بخش اصلي دارد. اين كتاب بسيار مورد توجه پزشكان قرار گرفت و بسياري به نوشتن شرح بر آن و ترجمهي آن به زبانها ديگر پرداختند. دو ترجمهي تركي و يك ترجمهي عبري از آن در دست است. شرحهايي گوناگوني بر اين كتاب نوشته شده است:
1. شرح عزالدين ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن طرخان سويدي
2. جلال الدين محمد بن عبدالرحمن قزويني
3. مظفرالدين ابوالثنا محمد بن احمد عينتايي ابن الامشاطي
4. شهاب الدين محمد ايجي بلبلي
5. شرح سديد الدين كازروني به نام المغني في شرح الموجز
6. شرح جمال الدين محمد بن محمد آقسرايي به نام حل الموجز
7. شرح برهان الدين نفيس بن عوضي كرماني به نام النفيسي
ابن نفيس آثار ديگري نيز دارد كه از آن جمله است: منافع الاعضاء الانسانيه؛ شرح ابيذميا(اپيدميا) لبقراط؛ شرح مسائل حنين؛ المهذب في الكحل؛ بغيه الطالبين و حجه المتطببين؛ شرح الهدايه ابنسينا؛ فاضل ابن ناطق و آثاري در فقه و الهيات
شيوهي پژوهشي ابننفيس
مهمترين ويژگي ابننفيس نگاه انتقادي به نظرهاي پيشينيان و نپذيرفت نظرهاي نادرست آنهاست. چنان كه در شرح تشريح قانون نيز به آن اشاره كرده و گفته است كه همواره در پي آن بوده است كه:
"... باورهاي درست را روشن كند و از آنها دفاع نمايد و آنچه را نادرست است درگذارد و آثار آن را محو گرداند."
اين ويژگي باعث شد او به درستي بر نظر جالينوس دربارهي وجود سوراخها ريز و ناديدني در ديوارهي بين دو بطن قلب خرده بگيرد و نظر خود را مطرح كند. مشهور است كه او به جاي بسنده كردن به كتابها پيشينيان، تجربهها و مشاهدهها و برداشتهاي خود را ثبت ميكرد، چنانكه در شرح تشريح قانون نوشته است:
"... در تعيين و بازشناسي فايدهي هر عضو، هر جا كه نياز باشد، بر آزمايشهاي مستند و پژوهشهاي مستقيم اعتماد خواهيم كرد و اعتنايي نخواهيم داشت كه آيا باورها و نظرهاي ما با نظرهاي پيشينيان سازگاري دارد يا ندارد."
ابن نفيس ميگويد كه پايبندياش به دين اسلام و رحمآوردنش به جانوران او را از تشريح جانوران باز ميداشته است. اكنون جاي اين پرسش است كه او با وجود پذيرش اين محدوديت، چگونه به كشف گردش كوچك خون دست يافته است وچگونه در اين باره " بر آزمايشهاي مستند و پژوهشهاي مستقيم" اعتماد كرده است.
منبع:
اسكندر، آلبرت زكي. ابن نفيس( از مقالههاي زندگينامهي علمي دانشوران، بهخ كوشش احمد بيرشك). بهاءالدين خرمشاهي. شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1366
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر