۷.۱۷.۱۳۸۹

عادت............

حالا ترکم می کنی؟

عادتم دادی به چشمات، حالا ترکم می کنی، من و انداختی تو دامت، حالا ترکم می کنی، من به پای تو گذاشتم، همه ی زندگیم رو، حالا ترکم می کنی، حالا ترکم می کنی، حالا ترکم می کنی؟ من به دیوار اتاقم، چه بزرگ و عاشقونه، عکست و نقاشی کردم، ولی تو.... بگو چطور دلت می یاد، حتی از تو دفتر خاطره هات اسم من و خط می زنی، قصه هام و پاک می کنی، حالا ترکم می کنی...؟! آخه ما که دل نداریم، حق آب و گل نداریم، بین تمومه عاشق ها نشستیم و هیچ کجا منزل نداریم...



پی نوشت: با من که شکسته ام کمی راه بیا / بالی بگشا و گاه و بیگاه بیا / آزرده مشو بیا گناه از من بود / گفتم که مقصرم تو کوتاه بیا...

هیچ نظری موجود نیست:

http://up.iranblog.com/images/0z5dgraxwa4j49a5ts77.gif http://up.iranblog.com/images/gv83ah5giec9g8jkopmc.gif