فناورى در خدمت مدارس
|
|
در مقابل آنچه که به عنوان نظام آموزش مجازى ذکر شد، رويکرد ديگرى در استفاده از ICT براى آموزش، سعى در توسعه آن در مدارس و کاربرد آن در فرآيند ياددهى - يادگيرى کلاسها دارد. در اين رويکرد، فناورى اطلاعات و ارتباطات در اختيار دانشآموزان و معلمان قرار مىگيرد و به آنها اين امکان را مىدهد که به صورتى وسيع از خدمات شبکه استفاده کنند. از طريق اين نوع آموزش، ديگر مفهوم مدارس به يکسرى آجر و لوازم فيزيکى و ساير چيزهاى ديگر محدود نمىشود. در اين حالت، اگر تکنولوژى به طور موثر با تجهيزات واحددرسى يکپارچه باشد، مىتواند قابليت تحقيق، بکارگيرى اطلاعات، ايجاد ارتباط و پرداختن به پروژههاى مشترک معلمان و دانشآموزان را بالا ببرد. يکى از مهمترين هدفها در استفاده از ICT در مدارس، دادن توانايى به دانشآموزانى است که در زمينه هاى خاص احتياج به آموزش ويژه دارند تا آنقدر متکى به خود شوند که به خدمات آموزش ويژه احتياج نداشته باشند. نوع ديگرى از کاربرد ICT در آموزش که هم به صورت مجازى و هم در کلاسهاى درس و مدرسه قابل استفاده مىباشد، آموزش Online مىباشد. اين سيستم آموزش کمک مىکند تا مدارس و معلمان بر کمبود منابع محلى و دورافتادگىهاى جغرافيايى غلبه نمايند. يادگيرى الکترونيکى چنانچه به طور مناسب مورد استفاده قرار گيرد، مىتواند باعث اصلاح يادگيرى دانشآموزان شود و باارائه فرصتهاى يادگيرى بر کيفيت آموزش کليه دانشآموزان بيفزايد. اين نوع آموزش، برابرى فرصتها را افزايش مىدهد و فاصله يا شکاف آموزشى ايجاد شده ميان سيستمهاى آموزشى در مناطق مختلف را ترميم مىنمايد. همانطور که بيان شد، يکى ديگر از اهداف استفاده از روش آموزش Online در فناورى اطلاعات و ارتباطات، کمک به دانشآموزان مستعد براى تسريع پيشرفت آنان در برنامه درسى است. وظايف و کارهاى لازم براى انطباق (هماهنگسازي) نظام آموزشى با اهداف جامعه اطلاعاتى و فناورى اطلاعات شامل مراحل زير مىباشند که به اختصار بدان اشاره مىگردد؛ الف - ساخت زيربناى اطلاعات شامل توزيع کامپيوتر براى استفاده معلمان و دانشآموزان و نصب تجهيزات Multimedia و ساخت شبکه کامپيوترى که باعث استفاده اينترنت در مدرسه مىشود. ب - هماهنگسازى برنامه آموزشى با فناورى اطلاعات که شامل توسعه برنامه آموزشى و اجراى آن مىباشد. ج - پروژه آموزشى پرسنل که از اهميت والايى برخوردار است چرا که تربيت معلمهاى حرفهاى براى آموزش ICT ، عامل تعيين کيفيت سيستم آموزشى است. د - توسعه و انتشار مطالب آموزشى به صورت اصولى در بخشهاى خصوصى و عمومي. دستورالعملهاى لازم براى وضع قوانين جديد آموزشي الف) احکام عمومي در طراحى راهبردهاى اصلاح قوانين و نهادهايى که از ICT در سيستم آموزشى خود استفاده مىکند، از دو اصل استفاده شده است. محيط اجتماعى با استفاده گسترده از تکنولوژى ديجيتالى جديد به سرعت در حال تغيير است. يکى از اين اصلها به روز کردن قوانين مىباشد. اصل ديگر به ارائه قدرت براى کنترل جنبههاى نامطلوب و منفى جامعه اطلاعاتى مثل جنايات اينترنتي، ايجاد شکافها و اختلافات اطلاعاتى و گردش اطلاعات ناسالم اجتماعى مىپردازد. ب) راهبردهاى ويژه 1) راهبردهاى اصلاح قوانين آموزش از طريق اينترنت قوانينى که به آموزش مدرسهاى (سنتي) مربوط هستند، با توجه به عواملى مانند، مدت زمان سالهاى تحصيل در مدرسه، عملکرد ترمهاى تحصيلى در مدرسه، ويژگىهاى آموزش پرسنل، ساعات درسي، شناخت واحد درسى و کسب مدارج تحصيلي، نمىتواند قابليت انعطاف آموزشهاى اينترنتى را به خوبى در بر داشته باشند. در نتيجه به شرايط قانونى احتياج داريم که بتوانند با تشخيص کامل تفاوتها به خوبى آموزشهاى اينترنتى را اشاعه و ترويج نمايند. 2) راهبردهاى اصلاح قانون حق چاپ )Copyright( در مورد قانون حق چاپ با دو مشکل روبرو هستيم. اولين مشکل مربوط به محدوديت بسيار شديد حق چاپ در استفاده از مواد آموزشى مىباشد که بايد مفهوم موادى را که بر طبق آنها استفاده آموزشى از مطالبى که از حمايت قانون چاپ برخوردارند، توسعه دهيم. مشکل دوم، روند پيچيده صدور تائيد در قوه قضائيه مىباشد که بر طبق قوانين آن وقتى فردى نتواند از نويسنده مطلبى که داراى حق چاپ است، چه به خاطر اينکه نويسنده را نمىشناسد و يا به خاطر اينکه جا و مکان نويسنده را نمىداند، اجازه بگيرد، مىتواند از دادگاه تائيديه بگيرد اما روند قانونى اخذ چنين تائيديهاى از دادگاه، چنان سخت و دشوار است که به ندرت پيش مىآيد کسى بتواند چنين تائيديهاى را کسب کند. اين مسئله دال بر اين است که اين ماده با واقعيت مقارن نيست. سختى اين فرآيندها، بويژه کسانى را که خواهان ارائه مطالب آموزشى با کيفيت هستند، از اين کار دلسرد مىکند. بنابراين بايد روند دريافت تائيديه از دادگاه، دوباره اصلاح شود به شکلى که حقوق نويسندگان همچنان حفظ شود. 3) راهبردهاى تنظيم سوء عملکردهاى جامعه اطلاعاتي امروزه در جامعه ما با مشکلات جديدى مواجه هستيم که قبلا آنها را در جامعه صنعتى نديدهايم. از آنجا که در محيط باز اينترنت اسامى و آدرسها در دسترس افراد قرار دارد، جنايات جديدى به وجود آمدهاند که به صورتهاى مختلف سريعا در حال توزيع هستند. اين جنايات شامل تجاوز به حقوق شخصى ديگران، جريانات مربوط به تصاوير نامناسب و غير اخلاقي، ويروسهاى کامپيوترى و ... مىباشد. به منظور کنترل کردن چنين مشکلاتي، دولت در حال اجراى قانونى در مورد ترويج شبکههاى اينترنتى و حفاظت اطلاعاتى است. اهداف کاربرى ICT در نظام آموزشى کشور: 1) افزايش خلاقيتها و قابليتهاى دانشآموزان: کاربرد فناورى اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش با محور قرار دادن دانشآموزان به عنوان يکى از عناصر فرآيند ياددهى - يادگيري، حجم زيادى از اطلاعات را در اختيار آنها مىگذارد. رويارويى دانشآموزان با طيف وسيعى از اطلاعات و استفاده آنها از کامپيوتر در زمينههاى واژهپردازي، تحقيق، ايجاد ارتباط و مديريت دادهها، کمک مىکند تا آنها از گيرنده غير فعال آموزشى به يادگيرنده فعال آموزشى تغيير نقش دهند و با بهرهگيرى از اساتيد مجرب و فرصتهاى يادگيرى با کيفيت بالا، خلاقيت و قابليتهاى خود را در زمينههاى زير افزايش دهند؛ 1- تغيير نقش دانشآموزان از گيرنده غيرفعال آموزشى به شرکت کنندههاى فعال در روند يادگيري 2- آماده کردن دانشآموزان براى دنياى ديجيتال، اطلاعات و کار 3- آماده کردن دانشآموزان براى دسترسى موثر به اطلاعات و مبادله و به کارگيرى آن در زمينههاى مختلف 4- ايجاد زمينه براى دانشآموزان در استفاده از کامپيوتر در زمينههاى واژه پردازي، تحقيق، ايجاد ارتباط و مديريت بر اساس دادههاى اطلاعاتي 5- يادگيرى بيشتر و درک بهتر مطالب با استفاده از حجم انبوهى از اطلاعات 6- پرورش مهارتهاى لازم دانشآموزان به صورت همکاران و متفکران فعال 7- آماده کردن دانشآموزان براى نيازهاى يادگيرى و آموزش طولانى مدت، نيازهاى آينده دانشگاه و استخدام 2) ايجاد انعطاف در برنامهها متناسب با قابليتها و استعدادها: تغيير روند يادگيرى و آموزش از حالت سنتى به شکل نوين و آن انتقال فعاليتهاى مربوط به آن از معلم به دانشآموزان، نيازمند برقرارى ارتباط منسجم، ارائه خدمات آموزشى و پژوهشى متناسب با نيازهاى جامعه، استعدادها و علائق دانشآموزان است. فراهم آوردن زمينه تحصيل با کيفيت براى دانشآموزان، بدون حضور در کلاس درس و تضمين دسترسى مناسب و صحيح در استفاده از فرصتهاى يادگيرى با کيفيت مطلوب که با تفاوتها و قابليتهاى فردى دانشآموزان هماهنگ باشد مستلزم ايجاد انعطاف در برنامههاى درسى از نظر محتوا، شيوههاى آموزش و تدريس و نحوه ارزشيابى است که اين مهم بايد در قابليتها و استعدادهاى مناطق مختلف شهري، روستايى و عشايرى ساماندهى شود. 3) توجه به تفاوتهاى فردى و منطقهاي: فناورى اطلاعات و ارتباطات علاوه بر رفع موانع و محدوديتهاى نظام آموزش مدرسهاي، به آموزش و پرورش کمک مىکند تا در ارائه خدمات آموزشى به دانشآموزان مستعد، براى تسريع در پيشرفت تحصيلى آنان، توسعه دسترسى به آموزش براى کسانى که امکان تحصيل به روش سنتى را ندارند و يا به لحاظ محدوديتهاى ناشى از معلوليتهاى جسمى قادر به برخوردارى از آموزش عادى نيستند و همچنين اصلاح فرصتهاى يادگيرى بزرگسالان و ارائه خدمات آموزشى متناسب با فرهنگها، قومها و نژادها و محدوديتهاى ناشى از موقعيتهاى اجتماعي، اقتصادى و جغرافيايى برنامهريزى کند. 4) بهبود نظام مديريت: بىشک ورود فناورى در عرصه آموزش و پرورش، نظام مديريت آموزشى موجود در آن را تحت تاثير قرار داده و به شکلى مطلوب عملکرد آن را ارتقا خواهد داد و فرصت مناسبى را فراهم خواهد نمود که مديران با دقت و سرعت بيشترى به وظايف مديريتى خود بپردازند. استفاده از رايانه موجب خواهد شد که مديران واحدهاى آموزشى با اختصاص زمان و هزينهاى کمتر بتوانند ساماندهى مناسبترى به فعاليتهاى خود بدهند به شرطى که بخواهند مهارتهاى خود را ارتقا دهند و به آموخته هاى قبلى خود بسنده نکنند. 5) انطباق نظام آموزشى با عصر اطلاعات: بدون شک کشورهاى جهان در تلاشند سيستم آموزشى خود را با جامعهاى که بر پايه علم و دانش استوار است، هماهنگ کنند. هماهنگسازى سيستم آموزشى کشور با عصر انفجار اطلاعات و دانش، مىطلبد که در مفاد، روش و اهداف سيستم آموزشى تغيير ايجاد شود. اين موضوع يک فعاليت اصولى و جامع براى درک سيستم آموزش موثر، کارآ و انعطافپذير است که از طريق تغيير قوانين، سنتها و همچنين تغيير نگرش مردم به منظور تطابق آنها با عصر اطلاعات صورت مىگيرد. هدف از هماهنگى سيستم آموزشى با جامعه اطلاعاتى کنوني، پرورش منابع انسانى خلاق از طريق اجراى نظام آموزشى آزاد )Open(، يادگيرى طولانى مدت و ارائه خدمات آموزشى و يادگيرى از طريق کامپيوتر است که نهايتا به تقويت هر چه بيشتر کشور از نظر منابع انسانى مىانجامد. بنابراين ضرورت دارد تا در کاربرى از اين فناورى هماهنگىهاى زير در نظام آموزشى صورت پذيرد که البته در سالهاى اخير شاهد هماهنگى در بخشى از اين موارد بودهايم. 1- هماهنگى سيستم آموزشى کشور با جامعهاى که بر پايه علم و دانش استوار است 2- ايجاد تغيير در مفاد، روش و اهداف سيستم آموزشى براى انطباق با عصر اطلاعات و دانش 3- ايجاد تغييرات لازم در قوانين، سنتها و نگرش مردم به منظور تطابق با عصر اطلاعات 4- پرورش منابع انسانى خلاق از طريق اجراى سيستم آموزشى آزاد (باز) 5- فراهم آوردن زمينه يادگيرى طولانى مدت 6- تقويت منابع انسانى از طريق دريافت خدمات آموزشى و يادگيري 7- اصلاح سيستم آموزشى بر اساس نيازهاى جامعه جديد 8- فراهم آوردن شرايط فيزيکى لازم براى دسترسى دانشآموزان به اينترنت 9- توسعه برنامههاى آموزشى و اجراى آن 10- ارائه سواد اطلاعات به صورت فعاليتهاى انتخابى و فوق برنامه آموزشي 11- پرورش منابع انسانى با کيفيت و توسعه تکنولوژى عملي 12- بالا بردن سطح رقابت در فعاليتهاى تحقيقاتى و آکادميک 13- ارائه مديريت آموزشى موثر که بر پايه نيازها نشات گرفته است 14- ترويج سريع و دقيق تصميمگيري فرصتها، تهديدها و موانع کاربرد شبکه ملى اينترنت در مدارس الف - فرصتها: بسيارى از نگرانىها و دغدغههاى صاحبنظران تعليم و تربيت در استفاده از روشهاى فناورى اطلاعات و ارتباطات در آموزش بويژه آموزش رسمى کشور در کنار باورها و اعتقادات صاحبنظران حوزه ICT در فرصتهاى ارزشمندى که اين علم براى توسعه اقتصادي، اجتماعى و حتى فرهنگى جامعه ايجاد مىکند، همواره در تقابل و ستيزه بوده است. در کل، جامعه اطلاعاتى يا جامعهاى را که بر پايه علم و دانش بنا شده است، مىتوان به وسيله سه خصوصيتش توصيف کرد: تکنولوژى سطح بالايى که باعث تبادل اطلاعات افراد به طور مجزا مىشود، ديد جديد نسبت به دانش که دائمى است و تاثير مداوم بازار بر جامعه. بنابراين عوامل فوق، خصوصيتهاى انسانى را به شکل زير تحت تاثير قرار خواهند داد؛ اول، فرد به عنوان يک توليد کننده خلاق دانش: در جامعه جهانى شبکهبندى شده، در هر لحظه مقدار بسيار زيادى از دانش توليد و در دسترس افراد قرار مىگيرد. براى شرکت در اين سيل عظيم اطلاعات، به تکنيکها و روشهاى جديد احتياج داريم. اگر فردى بخواهد که دانشى فراتر و برتر از ديگران ارائه دهد، بايد داراى ايدههاى منحصر به فردى در زمينه سازماندهى و تحليل اطلاعات باشد. بنابراين، جامعهاى که برپايه علم و دانش بنا شده است، به منظور خلاق بودن، بيشتر از هر جامعه ديگرى نياز به منابع انسانى دارد. دوم، تربيت يادگيرنده به صورتى که همواره خود مسئول اداره کارهاى خود است: از آنجايى که جامعهاى که بر پايه علم و دانش بنا شده است، تداوما به مهارتها و اطلاعات جديد نياز دارد و از آنجا که آموزش رسمى تنها به ارائه مهارتهاى اوليه مىپردازد، لازم است افراد ياد بگيرند که همواره به فراگيرى مسائل مختلف پرداخته و در طول زندگيشان به پرورش مهارتهاى بالقوه خود بپردازند. مقدار زيادى از برنامههاى آموزشى در دسترس ما مىباشند اما تعيين کيفيت اين برنامهها و انطباق آنها با نيازهاى افراد کارى بس دشوار مىباشد. بنابراين در چنين جامعهاى به جستجوى فعال و براى جديد نمودن مداوم دانش احتياج داريم. سوم، فرد به عنوان يک پردازشگر موثر اطلاعات: در جامعهاى که بر پايه علم و دانش بنا شده است، توانايى جمعآوري، پردازش، تبادل، ذخيرهسازى و کنترل اطلاعات از دادههاى گوناگون و پراکنده به همراه توانايى اطلاعات ارزشمند مضاعف، بسيار مهم و اساسى مىباشد. پردازش اطلاعات نيز شامل توانايى تعيين اطلاعاتى هستند که براى تصميمگيرى در راه دستيابى به اطلاعات وارزيابى و موثق بودن اطلاعات مورد نياز مىباشند. چهارم،فرد به عنوان يک حلال موثر مشکلات: هدف نهايى پردازش اطلاعات و توليد دانش، حل مشکلات زندگى واقعى مىباشد. برخلاف موقعيت ساده مصنوعى و آزمايشگاهي، مشکلات دنياى واقعى داراى متغيرهاى غير منتظره و به هم پيچيدهاى مىباشند. اگر کسى بخواهد در زمينه حل مشکلات، فرد موثرى باشد، بايد دانش خود را در زمينهاى که واقعا در آن از دانش استفاده مىشود، پرورش دهد. پنجم، کاربرى مسئول: توسعه تکنولوژى نوين، باعث بروز مشکلات جديد و غير پيشبينى شدهاى مىشود. از جمله، تجاوز به حقوق و افکار ديگران، توزيع اطلاعات نامناسب و تخريب اطلاعات. جامعهاى که بر پايه علم و دانش بنا شده است، به انسانهايى احتياج دارد که از اطلاعات با رعايت استانداردهاى اخلاقى استفاده کنند و نسبت به هرگونه استفاده ازاين اطلاعات جوابگو باشند.
| |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر