مسئلهٔ واقعی زندگی تنها این نیست که آنچه را دوست میدارید، بهدست آورید؛ بلکه این است که داشتههای خود را همچنان دوست بدارید. خیلیها آموختهاند که چگونه به خواستههای خود برسند، اما دیگر از آنچه بهدست میآورند، لذت نمیبرند. آنچه به دست میآورند، هرگز کافی نیست، همیشه احساس میکنند که گوئی کمبودی دارند از خودشان، سلامتیشان، روابطشان و کارشان رضایت ندارند. همیشه چیزی هست که آرامش فکرشان را بر هم میزند. از سوی دیگر، کسانی هم وجود درند که به آنچه هستند، هر کاری که میکنند و به هر آنچه که دارند، قانع هستند و نمیدانند که میتوانند به چیزهای دیگری که میخواهند، دست یابند. دریچهٔ دلشان به زندگی باز است، ولی نمیدانند چگونه رؤیاهای خود را عملی کنند. بیشتر مردم در جائی میان این دو حد افراط و تفریط قرار دارند.● شما جزء کدام گروه هستید و چگونه آنچه را نیاز دارید، بهدست میآورید؟تاکنون دربارهٔ اهمیت صداقت با خویشتن، گفتوگو کردهایم. گفتیم که پیش از آنکه متوجه خواستههای بیرونی خود شویم، باید شادمانی را در درون خود جستوجو کنیم. حال این سؤال در ذهن برخی بهوجود میآید که وقتی شاد نیستیم، چگونه میتوانیم شادی درونی را بجوئیم؟پاسخ این سؤال، مطلبی است که در ادامه ذکر میگردد. ممکن است اتومبیل شما خوب کار کند، اما اگر بنزین نداشته باشد، نمیتوانید با آن به جائی بروید عشق، شبیه سوخت موتور است و اگر به ما نرسد، موتورمان خودبهخود از کار میافتد.چراغ برق ممکن است سالم باشد، ولی اگر برق قطع شود، چراغ دیگر نور نمیدهد. عشق بهمنزلهٔ نیروی برق است و به کمک آن میتوانیم با خویشتن واقعی خود ارتباط برقرار کنیم، عشق مورد نیاز، در حکم کلید برق است که وقتی آن را بزنیم، چراغ روشن میشود. سیمکشی ما سالم است فقط باید برق را وصل کنیم.هنگامیکه دریچههای دل بسته باشد و ذهن به شادمانی را در جای نادرست جستوجو کند، نمیتوانیم به موفقیت درونی دست یابیم. بهتر است یاد بگیریم که نیازهای عشقی خود را بهصورت تفکیکشده، بشناسیم و آنگاه دریچهٔ دل را به ویتامینهای مختلف عشق بگشائیم تا بتوانیم با خویشتن درونی ارتباط برقرار کنیم. ما ده نوع نیاز عشقی و یا ویتامین عشق داریم. برای رسیدن به موفقیت فردی به هر یک از این ویتامینها نیازمندیم. برای اینکه خویشتن حقیقی خود را حس کنیم و بشناسیم، باید دل را آماده دریافت هر یک از این ویتامینها سازیم. اگر بخواهیم زندگی غنی و سرشار از رضایت داشته باشیم، به همه این ده نوع ویتامین نیاز خواهیم داشت. اگر از زندگی خود ناراضی هستید (نرسیدن به موفقیت درونی) یا اینکه به خواستههای خود نمیرسید (نرسیدن به موفقیت بیرونی)، علت اصلی آن، این است که این نیازها تأمین نشده است. ▪ ویتامین اول: عشق و حمایت خداوند (از تشکیل جنین تا تولد)اولین تجربهٔ ما از زندگی، دوران رشد در شکم ماد راست. برای بسیاری از افراد، دوران جنینی، تجربهای ملکوتی است. رابطهٔ مادر با خداوند نیز دارای اهمیت است. اگر مادر احساس کند که همهٔ وظیفهها بهعهدهٔ او است، در آن صورت، این عقیده یا پیام غیرروحانی به فرزند نیز منتقل میشود. هتر است مادران در این دوران، کتابهای معنوی و روحیهبخش مطالعه کنند و بدانند نیروی بزرگی، حامی آنان است.▪ ویتامین دوم:عشق و حمایت پدر و مادر (تولد تا هفتسالگی) کمبود این ویتامین، باعث میشود که احساس تردید، بیکفایتی و بیارزش بودن، ما را از زندگی عقب بیندازد. از زمان تولد و نوزادی تا حدود هفتسالگی، رشد ما در حالتی شبیه به رؤیا سپری میشود. در این مرحله، در سایهٔ حمایت و مهربانی پدر و مادر، رشد کرده و عشق بیقید و شرط را تجربه میکنیم. ▪ ویتامین سوم:عشق و حمایت دوستان و تفریحهای سالم (هفت تا چهاردهسالگی) گاهی افراد نمیدانند که چرا دوستان زیادی ندارند. علتش این است که هرگز دوستیابی را نیاموختهاند. برای داشتن این عشق، دوستیهای قدیمی را تقویت کرده و در صورت لزوم، دوستیهای جدید را ایجاد میکنیم.▪ ویتامین چهارم:عشق همکاران و کسانیکه هدف مشابه دارند (چهارده تا بیست و یک سالگی) برای بهدست آوردن این عشق، بهتر است در باشگاه یا گروه خاصی عضو و در فعالیتهای مذهبی گروهی شرکت کنیم. اعتمادبهنفس از عزتنفس افراد در این دوره بهوجود میآید. گروههای دوستی قوی در این زمان تشکیل میشوند.▪ ویتامین پنجم:عشق به خویش (بیست و یک تا بیست و هشت سالگی) اگر این عشق را نداشته باشیم، ممکن است با اعتیاد، به خود آسیب برسانیم یا بخواهیم در این زمان، عشق به خود را از دیگری کتابی کنیم و تن به ازدواجهای ناهماهنگ دهیم، برای دوست داشتن خویش، روی چند دقیقه را صرف رسیدگی به خواستههای شخصی خود کنید.▪ ویتامین ششم:عشق به ارتباط، مشارکت و رابطههای عاشقانه (بیست و هشت تا سی و پنج سالگی) در این عشق، اطمینان مییابید که با کسی در چیزی یا چیزهائی شریک هستید. در بیشتر موارد، این نیاز از طریق رابطههای مسئولانه و محبتآمیز زناشوئی تأمین میشود. برای افزایش صمیمیت، بیشتر مردم باید به مدت طولانی با یکدیگر رابطههای عاشقانه داشته باشند.▪ ویتامین هفتم: عشق و حمایت نسبت به وابستگان (سی و پنج تا چهل و دو سالگی) این عشق و حمایت بدون قید و شرط، رابطهٔ خاص میان مادر و پدر و فرزندان است. این عشق خاص (مراقبت از فرزندان و نوهها) که ما را به مرحلهٔ ایثار میرساند تا به خاطر دیگران از آنچه خود دوست داریم، چشم بپوشیم، لذت و شادی خاصی دارد.▪ ویتامین هشتم: عشق و ادای دین نسبت به جامعه (چهل و دو تا چهل و نه سالگی)کمک به آبادی و زیبائی جائی که در آن زندگی میکنیم بهصورت داوطلبانه، هر طرحی که برای کمک به تنگدستان، مدرسهها، کتابخانهها، محیط زیست و مانند آن باشد، در این مرحلهٔ زندگی لازم است. در اصل، نعمتهائی را که در زندگی دریافت کردهایم، با دیگران تقسیم میکنیم و بر اثر این سخاوت و جوانمردی، روحمان گسترش مییابد. ▪ ویتامین نهم: عشق و ادای دین نسبت به جهان (چهل و نه تا پنجاه و شش سالگی) در این مرحله، لازم است که افق دید خود را وسیعتر سازیم و مرزهای جامعه، نژاد و فرهنگ را درهم شکنیم. در این مرحله، هنگام همدلی و مشارکت با کسانی است که تاریخ و سنتهای متفاوتی دارند در این دوران، سفر و جهانگردی، سیر آفاق و انفس هم مناسب است. در این زمان، عشق دادن به جهان از هر طریقی که در توان ما است، بخشهای تازهای از وجود ما را جلوهگر میسازد و ما را جوان نگه میدارد.▪ ویتامین دهم:عشق و خدمت به خداوند (پنجاه و شش سالگی به بعد...) هنگامیکه پا به این جهان میگذاریم، مراقبت از ما بهعهده خداوند است. کم کم رشد میکنیم و از دانش، سرشار میشویم. در این مرحله ”من“، ”تو“، ”او“ و ”ما“ همه در نیروی الهی ذوب میشویم. زندگی، رودخانهای میشود سرشار از نور و عشق خدائی که به آرامی جریان مییابد و لحظه به لحظه فزونی میگیرد. تمامی این ۱۰ ویتامین عشق، موفقیتهای درونی و بیرونی ما را فراهم میکنند، به شرط آنکه در طول زندگی، به هر ۱۰ مورد توجه داشته باشیم و به آنها رسیدگی کنیم و در هر دورهای از زندگی، زمان بیشتر یا انرژی بالاتری را صرف مخزن خاص همان مقطع کنیم. با استفاده از این مخزنها و ویتامینهای عشق، آنچه را که دوست میداریم، بهدست میآوریم و آنچه را که داریم، دوست میداریم.
۵.۲۷.۱۳۸۹
آیا میدانید که عشق بهترین سوخت موتور حرکت انسان است؟
مسئلهٔ واقعی زندگی تنها این نیست که آنچه را دوست میدارید، بهدست آورید؛ بلکه این است که داشتههای خود را همچنان دوست بدارید. خیلیها آموختهاند که چگونه به خواستههای خود برسند، اما دیگر از آنچه بهدست میآورند، لذت نمیبرند. آنچه به دست میآورند، هرگز کافی نیست، همیشه احساس میکنند که گوئی کمبودی دارند از خودشان، سلامتیشان، روابطشان و کارشان رضایت ندارند. همیشه چیزی هست که آرامش فکرشان را بر هم میزند. از سوی دیگر، کسانی هم وجود درند که به آنچه هستند، هر کاری که میکنند و به هر آنچه که دارند، قانع هستند و نمیدانند که میتوانند به چیزهای دیگری که میخواهند، دست یابند. دریچهٔ دلشان به زندگی باز است، ولی نمیدانند چگونه رؤیاهای خود را عملی کنند. بیشتر مردم در جائی میان این دو حد افراط و تفریط قرار دارند.● شما جزء کدام گروه هستید و چگونه آنچه را نیاز دارید، بهدست میآورید؟تاکنون دربارهٔ اهمیت صداقت با خویشتن، گفتوگو کردهایم. گفتیم که پیش از آنکه متوجه خواستههای بیرونی خود شویم، باید شادمانی را در درون خود جستوجو کنیم. حال این سؤال در ذهن برخی بهوجود میآید که وقتی شاد نیستیم، چگونه میتوانیم شادی درونی را بجوئیم؟پاسخ این سؤال، مطلبی است که در ادامه ذکر میگردد. ممکن است اتومبیل شما خوب کار کند، اما اگر بنزین نداشته باشد، نمیتوانید با آن به جائی بروید عشق، شبیه سوخت موتور است و اگر به ما نرسد، موتورمان خودبهخود از کار میافتد.چراغ برق ممکن است سالم باشد، ولی اگر برق قطع شود، چراغ دیگر نور نمیدهد. عشق بهمنزلهٔ نیروی برق است و به کمک آن میتوانیم با خویشتن واقعی خود ارتباط برقرار کنیم، عشق مورد نیاز، در حکم کلید برق است که وقتی آن را بزنیم، چراغ روشن میشود. سیمکشی ما سالم است فقط باید برق را وصل کنیم.هنگامیکه دریچههای دل بسته باشد و ذهن به شادمانی را در جای نادرست جستوجو کند، نمیتوانیم به موفقیت درونی دست یابیم. بهتر است یاد بگیریم که نیازهای عشقی خود را بهصورت تفکیکشده، بشناسیم و آنگاه دریچهٔ دل را به ویتامینهای مختلف عشق بگشائیم تا بتوانیم با خویشتن درونی ارتباط برقرار کنیم. ما ده نوع نیاز عشقی و یا ویتامین عشق داریم. برای رسیدن به موفقیت فردی به هر یک از این ویتامینها نیازمندیم. برای اینکه خویشتن حقیقی خود را حس کنیم و بشناسیم، باید دل را آماده دریافت هر یک از این ویتامینها سازیم. اگر بخواهیم زندگی غنی و سرشار از رضایت داشته باشیم، به همه این ده نوع ویتامین نیاز خواهیم داشت. اگر از زندگی خود ناراضی هستید (نرسیدن به موفقیت درونی) یا اینکه به خواستههای خود نمیرسید (نرسیدن به موفقیت بیرونی)، علت اصلی آن، این است که این نیازها تأمین نشده است. ▪ ویتامین اول: عشق و حمایت خداوند (از تشکیل جنین تا تولد)اولین تجربهٔ ما از زندگی، دوران رشد در شکم ماد راست. برای بسیاری از افراد، دوران جنینی، تجربهای ملکوتی است. رابطهٔ مادر با خداوند نیز دارای اهمیت است. اگر مادر احساس کند که همهٔ وظیفهها بهعهدهٔ او است، در آن صورت، این عقیده یا پیام غیرروحانی به فرزند نیز منتقل میشود. هتر است مادران در این دوران، کتابهای معنوی و روحیهبخش مطالعه کنند و بدانند نیروی بزرگی، حامی آنان است.▪ ویتامین دوم:عشق و حمایت پدر و مادر (تولد تا هفتسالگی) کمبود این ویتامین، باعث میشود که احساس تردید، بیکفایتی و بیارزش بودن، ما را از زندگی عقب بیندازد. از زمان تولد و نوزادی تا حدود هفتسالگی، رشد ما در حالتی شبیه به رؤیا سپری میشود. در این مرحله، در سایهٔ حمایت و مهربانی پدر و مادر، رشد کرده و عشق بیقید و شرط را تجربه میکنیم. ▪ ویتامین سوم:عشق و حمایت دوستان و تفریحهای سالم (هفت تا چهاردهسالگی) گاهی افراد نمیدانند که چرا دوستان زیادی ندارند. علتش این است که هرگز دوستیابی را نیاموختهاند. برای داشتن این عشق، دوستیهای قدیمی را تقویت کرده و در صورت لزوم، دوستیهای جدید را ایجاد میکنیم.▪ ویتامین چهارم:عشق همکاران و کسانیکه هدف مشابه دارند (چهارده تا بیست و یک سالگی) برای بهدست آوردن این عشق، بهتر است در باشگاه یا گروه خاصی عضو و در فعالیتهای مذهبی گروهی شرکت کنیم. اعتمادبهنفس از عزتنفس افراد در این دوره بهوجود میآید. گروههای دوستی قوی در این زمان تشکیل میشوند.▪ ویتامین پنجم:عشق به خویش (بیست و یک تا بیست و هشت سالگی) اگر این عشق را نداشته باشیم، ممکن است با اعتیاد، به خود آسیب برسانیم یا بخواهیم در این زمان، عشق به خود را از دیگری کتابی کنیم و تن به ازدواجهای ناهماهنگ دهیم، برای دوست داشتن خویش، روی چند دقیقه را صرف رسیدگی به خواستههای شخصی خود کنید.▪ ویتامین ششم:عشق به ارتباط، مشارکت و رابطههای عاشقانه (بیست و هشت تا سی و پنج سالگی) در این عشق، اطمینان مییابید که با کسی در چیزی یا چیزهائی شریک هستید. در بیشتر موارد، این نیاز از طریق رابطههای مسئولانه و محبتآمیز زناشوئی تأمین میشود. برای افزایش صمیمیت، بیشتر مردم باید به مدت طولانی با یکدیگر رابطههای عاشقانه داشته باشند.▪ ویتامین هفتم: عشق و حمایت نسبت به وابستگان (سی و پنج تا چهل و دو سالگی) این عشق و حمایت بدون قید و شرط، رابطهٔ خاص میان مادر و پدر و فرزندان است. این عشق خاص (مراقبت از فرزندان و نوهها) که ما را به مرحلهٔ ایثار میرساند تا به خاطر دیگران از آنچه خود دوست داریم، چشم بپوشیم، لذت و شادی خاصی دارد.▪ ویتامین هشتم: عشق و ادای دین نسبت به جامعه (چهل و دو تا چهل و نه سالگی)کمک به آبادی و زیبائی جائی که در آن زندگی میکنیم بهصورت داوطلبانه، هر طرحی که برای کمک به تنگدستان، مدرسهها، کتابخانهها، محیط زیست و مانند آن باشد، در این مرحلهٔ زندگی لازم است. در اصل، نعمتهائی را که در زندگی دریافت کردهایم، با دیگران تقسیم میکنیم و بر اثر این سخاوت و جوانمردی، روحمان گسترش مییابد. ▪ ویتامین نهم: عشق و ادای دین نسبت به جهان (چهل و نه تا پنجاه و شش سالگی) در این مرحله، لازم است که افق دید خود را وسیعتر سازیم و مرزهای جامعه، نژاد و فرهنگ را درهم شکنیم. در این مرحله، هنگام همدلی و مشارکت با کسانی است که تاریخ و سنتهای متفاوتی دارند در این دوران، سفر و جهانگردی، سیر آفاق و انفس هم مناسب است. در این زمان، عشق دادن به جهان از هر طریقی که در توان ما است، بخشهای تازهای از وجود ما را جلوهگر میسازد و ما را جوان نگه میدارد.▪ ویتامین دهم:عشق و خدمت به خداوند (پنجاه و شش سالگی به بعد...) هنگامیکه پا به این جهان میگذاریم، مراقبت از ما بهعهده خداوند است. کم کم رشد میکنیم و از دانش، سرشار میشویم. در این مرحله ”من“، ”تو“، ”او“ و ”ما“ همه در نیروی الهی ذوب میشویم. زندگی، رودخانهای میشود سرشار از نور و عشق خدائی که به آرامی جریان مییابد و لحظه به لحظه فزونی میگیرد. تمامی این ۱۰ ویتامین عشق، موفقیتهای درونی و بیرونی ما را فراهم میکنند، به شرط آنکه در طول زندگی، به هر ۱۰ مورد توجه داشته باشیم و به آنها رسیدگی کنیم و در هر دورهای از زندگی، زمان بیشتر یا انرژی بالاتری را صرف مخزن خاص همان مقطع کنیم. با استفاده از این مخزنها و ویتامینهای عشق، آنچه را که دوست میداریم، بهدست میآوریم و آنچه را که داریم، دوست میداریم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر