سبک و روش شهریار شهريار بهطور کلى و با در نظر گرفتن مجموع آثارش شاعرى 'کلاسيک و مرتجع' نيست بلکه شاعرى است واقعاً شاعر که آثارش لبريز از عواطف عميق و احساسات رقيق و سخنش طبيعى و غيرمتکلفانه است و در قالب سبک توصيفى و تخيل باريک نگار نظامى و جامهٔ فاخر زبان سعدى و حافظ فکر مضمون مستقل و احساس و تأثر مخصوص به خود دارد. |
با صرفنظر از شيوهٔ مبهم و افراطى 'سمبليسم و سوررئاليسم' که نضج نايافته و ناشيانه دستمايهٔ بعضى از شاعران نوپرداز تندرو و بهانه خامان در تخريب زبان و شعر و ادب فارسى قرار گرفته و بدبختانه با جاذبهاى سحرآميز در رديف ديگر مظاهر قرن آشفتهٔ ما و همعنان با لوازم گوناگون تمدن و تجدد کاذب و مرامهاى رنگانگ اجتماعى و سياسى جائى براى خود باز کرده است، مىتوانيم استاد شهريار را از هر حيث شاعر موافق زمان خود بدانيم. |
شهريار به هيچوجه شاعرى 'کلاسيک' نيست و آنانکه چنين مىپندارند يا شهريار را تنها شاعر غزليات مىشناسند و يا فريب جامهٔ فاخر و قالب رسمى اشعار او را مىخورند در حاليکه هرگاه معنى تجدد را در دايرهٔ تقليد کورکورانه از 'واردات غربي' محدود و محصور نسازيم و مفهوم معقول آن را در نظر بگيريم استاد شهريار را شاعرى مبتکر و متجدد خواهيم يافت. حقيقتى است که شهريار زبان دلاويز شعر فارسى و سنن مطبوع و مقبول و ايرانى پسند وزن و آهنگ و موسيقى کلام را فداى هوس نوجوئى نکرده و بدين اصل هميشه معتقد بوده است که شعر ايرانى از روزگار باستان يعنى از آن هنگام که زرتشت سرودهاى اهورائى خود را در وزن و آهنگ هجائى مىسرود تا دورهٔ اسلامى و بعد از آن تا زمان ما مختصات و مشخصات مستقل و مخصوص داشته و پس از اين نيز در ضمن تحول طبيعى و تکامل ناگزير تدريجى همچنان مستقل و داراى شيوهٔ مخصوص ايرانى خواهد ماند. از لحاظ فکر و مضمون نيز شهريار، در آثار اصيل و مهم خود؛ تا جائى به نوآورى پرداخته که از طبيعت انديشه و خيال و ذوق و حال ايرانى خارج نشود يعنى بىهيچ تکلفى از دريچهٔ ديدگاه و مشهودات و مدرکات و محسوسات خود به گلستان شعر نگريسته و گلچين امين و صديقى از بوستان تأثرات و تخيلات خود بوده است بىآنکه درصدد برآيد مضمون و فکر را در آثار خود از گذشتگان بگيرد يا اينکه برعکس بخواهد براى ارضاء هوس نوآورى و تجدد اختراع فکر و مضمون نامأنوس و اظهار و ادعاى احساسات غريب و شگفتانگيز بکند. |
نوآورى استاد ما بهجاى اينکه به شيوهٔ تند روان در خروج و عدول از قواعد و قوانين زبان و منطق کلام و تجاوز از اصول مأنوس تخيل و انديشه انسانى تجلى نمايد از راه بازگشت به کوچه و پسکوچههاى زبان و تعبيرات مردم و استخدام عناصر بکرولى 'غيرکلاسيک' و عاميانه و کشف پهنههاى دوردست تخيل و احساس ظاهر مىگردد. |
۷.۰۹.۱۳۸۹
سبک و روش
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر