هر روز مي روم به مسيري که ديدمت
جايي که عاشقانـه به جانم خريدمت
جايي که ديدم اي گل زيبا شکفته اي
امـا بـراي آنـکه بـمانـي نچـيدمت
حتي به جاي اينکه بچينم تو را ز خاک
يک عمـر عاشقانـه فقط پـروريدمت
يادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتـاده در نـگاه تـو بودو نـديدمـت
يعنـي نديـدم آمده بـاشي براي من
اما به چشم آمـده ها مي کشيـدمت
ديـوانـه ام کـه بـا هـمة بي وفـائيت
یک عمر مي نوشتمت و مي شنيدمت
آري بـراي اينکه بـداني چه مي کشم
هر روز مي روم به مسيري که ديدمت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر