تو مرا در تپش آینه ها می بینی
من تو را در نفس باد خزان می جویم
یک صدا و یک دم تو مرا می خوانی
تو مرا می بینی
که گذشتم با عشق
از دو راهی نگاه و احساس
تو مرا می خواندی
آن زمانی که شدم بنده ی عشق
آن زمانی که شدم محرم این تنهایی
تو مرا می دیدی
تو مرا می خواندی
آه فلک دریابش
آن نگاری که شده محمل این تنهایی
آه فلک دریابش که دلم بی تاب است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر