خلاصه : دكتر ابراهيم چهرازي، در پانزدهم مهرماه سال 1287 خورشيدي، در دهكدة باغبادران از توابع لنجان اصفهان چشم به جهان گشود.وي تخصص رشته بيماريهاي اعصاب و روان را از دانشكده پزشكي پاريس دريافت كرد و در سال 1315 به عنوان متخصص اعصاب و روان به ايران مراجعت كرد و به عنوان دانشيار بخش اعصاب و روان به فعاليت پرداخت. ايشان پس از عمري تلاش در عرصه علمي و پژوهشي در سال 1349 و در زمان تصدي علي نقي عاليخاني به رياست دانشگاه، به افتخار بازنشستگي نايل آمد.
گروه : علوم پزشكي
رشته : اعصاب و روان
خاطرات کودکي : سيد ابراهيم چهرازي از روستا محل زادگاهش و همچنين از پدر و دوران كودكي خودش چنين ياد مي كند: "دهكده باغبادران از توابع لنجان ، پيشينه اي در تاريخ كهن ايران دارد كه يادگارهاي آن هنوز هم بر جاي جاي آن ديده مي شود. پدرم – مرحوم آقا سيد مرتضي-كه ابتداي دورة تحصيل خود را به همراه عموزادة خود – مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني- براي تحصيل به اصفهان و مدرسة نيم آورد رفته بود پس از دو سال از طلبگي منصرف شد و در مجلس درس حاج ميرزا محمدباقر حكيم باشي در چهارسوق اصفهان حاضر شد. مدت پنج سال به عنوان دستيار ميرزا مسيح خان- حافظ الصحة اصفهان- به تحصيل پزشكي پرداخت و با استفاده از كتب پزشكي ترجمه شده مدرسة طب دارالفنون به باغبادران برگشت و به عنوان حكيم باشي به طبابت پرداخت. سالها بعد عموزادة پدرم با تحصيل در نجف و محضر بزرگان علوم ديني، مراحل اجتهاد را طي نمود و در حدود سي سال پايان عمر، عهده دار زعامت و مرجعيت شيعيان جهان شد. پدرم- مرحوم سيد مرتضي حكيم باشي- شاخص ترين پزشك حوزة لنجان عليا بود كه بيش از صدهزار نفر جمعيت داشت. مطب مرحوم پدر در قسمت شرقي خانه ما بود و آن عبارت بود از اتاقي بزرگ براي معاينه و پذيرايي بيماران و يك حياط خلوت كه براي مراجعه كنندگان ساخته شده بود. در قسمت شمالي حياط خلوت دو اتاق بود و بيماراني كه از دهات اطراف مي آمدند در صورت لزوم آنجا مي خوابيدند. در قسمت شرقي مطب داروخانه بود كه داروساز نسخه هاي حكيم باشي را مي گرفت و در ازاي پول دوا مي داد. من از كودكي هميشه دنبال پدرم بودم و هميشه سعي مي كردم از او چيزي ياد بگيرم. او سرمشق بزرگي براي من بود. به مردم خدمت مي كرد و مردم هم او را دوست داشتند."
اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر سيد ابراهيم چهرازي به درس خواندن فرزندانش اهميت مي داد.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ابراهيم چهرازي دورة دبستان را در «مدرسة عليه» اصفهان به پايان رساند." رياضياتم بسيار قوي بود و در امتحانات نهايي ششم ابتدايي اصفهان تمام نمراتم بيست شد. ادارة فرهنگ اصفهان به عنوان جايزه، با تشريفات خاصي يك جلد كتاب «سفرنامه ابراهيم بيگ» را به من اهدا كرد. اين كتاب كه به اوضاع سياسي و اجتماعي آن زمان پرداخته است در من كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم چنان تأثيري گذاشت كه هيچ گاه آنچه را كه در آن خواندم از ياد نمي برم. " سيكل اول متوسطه را در مدرسه صارميه اصفهان به اتما رساند و سپس براي ادامه تحصيل به تهران عزيمت كرد و در دبيرستان دارالفنون به تحصيل پرداخت. او در سال 1308 در امتحانات اعزام دانشجويان به خارج از كشور شركت كرد و از دو رشته تحصيلي رياضي و علوم طبيعي كه بالغ بر 1200 نفر شركت كننده داشت ،به عنوان نفر اول برگزيده شد.او براي تحصيل خود در فرانسه رشته پزشكي را انتخاب كرد و تحصيلاتش را در دانشكده پاريس ادامه داد .وي پس از گذراندن دوران عمومي، به مدت دو سال دوره تخصصي بيماريهاي اعصاب و روان را تعليم ديد و پايان نامه خود را كه به ابتكاري در رشته بيماريهاي رواني بود با درجه خوبي دفاع كرد و بعد به چاپ رسانيد.
خاطرات و وقايع تحصيل : سيد ابراهيم چهرازي از دوران تحصيلش در مدرسه صارميه چنين بياد دارد : "مطالب كلاس اول متوسطه براي من و دو نفر از همكلاسيهايم كه درسمان از بقيه بهتر بود تازگي نداشت به همين علت پيش «آقاضيا» - مدير دبيرستان- رفتيم و مسأله را در ميان گذاشتيم. از ما امتحان گرفتند و من با نمره بيست به كلاس دوم فرستاده شدم. كلاسهاي دوم و سوم را هم با معدل بيست به پايان رساندم . سال 1304 شمسي در حالي كه كارنامة سيكل اول متوسطه را در دست داشتم پدرم مرا به تهران و دبيرستان دارالفنون فرستاد. من در تهران در اتاقي از خانة پسر دايي خودم - محمودآقا- كه بازرگان بود ساكن شدم و از طرف پدرم ماهانه دوازده تومان مستمري دريافت مي كردم. صبحانه و شام را از قرار ماهيانه شش تومان بابت اقامت در منزل پسردايي ام مي پرداختم و ناهار را در رستوران محلة عربها مجاور دارالفنون، چلوكباب به قيمت دو ريال مي خوردم." دكتر چهرازي همچنين در زمان تحصيل در فرانسه خاطرات خوبي بياد دارد : "در پاريس ما را به «مدرسه سن لويي» معرفي كردند. مقرري ما ماهانه از قرار يكهزار و ششصد فرانك بود كه هشتصد فرانك آن را بابت يك پانسيون و غذا مي پرداختم. صاحب پانسيون كه سروان ژاندارمري فرانسه بود حقوق ماهيانه ششصد فرانك داشت. سال اول پزشكي را در دانشكده طولوز به پايان بردم. در سال دوم و سوم هم شاگرد موفقي بودم تا آنجا كه غالباً همكلاسي ها براي دوره كردن دروس خود، به من مراجعه مي كردند و راهنمايي مي خواستند. در پايان سال سوم قرار شد اگر كسي در امتحانات پايان سال حداقل هشت نمره از ده نمره را بدست آورد به دانشكده پاريس مي رود. من در آن امتحانات نه نمره كسب كردم و با دريافت پانصد فرانك جايزه به پاريس منتقل شدم. در سال 1934 برابر با 1313 خورشيدي به دستور رضا شاه جشن هزارة فردوسي در ايران برگزار مي شد. در بسياري از كشورهاي متحد با ايران اين مراسم برگزار مي شد. از جمله در فرانسه اين جشن در دانشگاه سوربن برگزار گرديد. ما به عنوان دانشجويان مقيم فرانسه قرار گذاشتيم كه دست به كار شويم. در بين پيشنهادهاي مطرح، من پيشنهاد كردم كه به عنوان يك كار ماندگار، يك مجسمه از فردوسي ساخته شود. با پولي كه روي هم گذاشتيم مجسمه اي توسط آقاي لورنزي مجسمه ساز معروف ساخته شد. در مراسم جشن اين مجسمه در وسط سالن روي پايه اي بلند قرار داده شده بود. در سال 1315 اين مجسمه به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران هديه شد."
فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد ابراهيم چهرازي در كنار تحصيل بنا به پيشنهاد پدرش به همراه برادر بزرگش در مدرسه آليانس با هدف يادگيري زبان فرانسه ثبت نام كرد و مدتي را در آنجا به آموزش زبان فرانسوي پرداخت.
وقايع ميانسالي : ابراهيم چهرازي در سال 1315 به عنوان متخصص اعصاب و روان به ايران مراجعت كرد و به عنوان عضو هيئت علمي در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران به فعاليت پرداخت. دكتر چهرازي از دوران خدمت خود چنين خاطره اي بياد دارد: در سال 1317 وقتي دختر شهردار وقت تهران - آقاي غلامحسين ابتهاج- را كه به نوعي بيماري رواني مبتلا شده بود و مدتها معالجه وي نتيجه بخش نبود درمان كردم. نماينده شهردار از من خواست حق الزحمه خود را بگويم تا پرداخت شود. من به گفتم: «به آقاي شهردار بگوييد كه شما متمول هستيد براي همين براي دختر شما موجباتي فراهم شد تا درمان شوند اما بسياري بيماران ديگر مانند دختر شما هستند كه به دليل نبود امكانات كافي براي آنها درمان آنها ممكن نيست. پيشنهاد مي كنم با امكانات و اختياراتي كه داريد دستور دهيد در بيمارستان شمارة يك شهرداري تهران براي بيماران اعصاب، سرويسي داير شود تا مبتلايان به اين بيماري به آنجا مراجعه كنند. حق الزحمة اينجانب قبول اين پيشنهاد است.» اين پيشنهاد با موافقت شهردار روبرو شد و قرار شد ده تخت در بيمارستان فوق در اختيار سرويس اعصاب قرار داده شود. اما اين بيمارستان پنجاه تختخوابي و همه آنها به سرويسهاي داخلي، جراحي و زنان و زايمان اختصاص يافته بود. بالاخره با پيگيري من به هر ترتيبي بود دو اتاق كوچك كه در كنار درب خروجي بيمارستان قرار داشت به اين امر اختصاص پيدا كرد. بيمارستان شماره يك شهرداري در خيابان باغشاه بود و امروز بيمارستان روزبه ناميده مي شود.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد ابراهيم چهرازي در سال 1315 دانشيار بيماريهاي اعصاب دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران شد و به رياست بخش اعصاب بيمارستان رازي منصوب گرديد.در طي همين سالها يعني18- 1316خدمت سربازي اش را گذراند. از ديگر سمتهاي وي مي توان به موارد زير اشاره كرد: - دبير انجمن مبارزه با ترياك و الكل در سال 1322 - رياست بخش اعصاب و روان بيمارستان پهلوي - رئيس انجمن اعصاب و روان ايران در سال 1322 - نائب رئيس كنگره فدراسيون جهاني سلامت فكر در لندن در سال 1327 - عضو افتخاري آكادمي اعصاب امريكا در سال 1335 - نائب رئيس كنگره در كنگره هاي جهاني اعصاب كه هر چهار سال يكبار در بروكسل ،رم و وين . در سال 1349 و در زمان تصدي علي نقي عاليخاني به رياست دانشگاه، سيد ابراهيم چهرازي به افتخار بازنشستگي نايل آمد.
فعاليتهاي آموزشي : با ورود پروفسور ابرلن به ايران و سروسامان دادن به دانشكده پزشكي ،از سيد ابرهيم چهرازي به عنوان استاد اعصاب و روان ، براي تدريس و آموزش در بخش اعصاب دعوت به عمل امد.او از همان ابتدا در بيمارستان شماره يك شهرداري شروع به كار كرد و بعد در بيمارستان هزار تختخوابي ، بخش اعصاب 60 تختخوبي اين بيمارستان را تاسيس كرد.
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : - تاسيس اولين بيمارستان خصوصي جهت بيمارستان اعصاب و روان - تاسيس بيمارستان چهرازي در سال 1324 - تاسيس بخش اعصاب در بيمارستان شماره يك شهرداري - تاسيس انجمن مبارزه با ترياك و الكل - تاسيس بهداشت روان ايران - تاسيس انجمن بهارستان در زمان ورودش به ايران
چگونگي عرضه آثار : سيد ابراهيم چهرازي در سالهاي 1315 تا 1347 دو جلد كتاب به زبان فرانسه و بيش از ده جلد كتاب در زمينه هاي اعصاب و روان و بيماري و سلامت آن نگاشته است و نيز سي و شش مقاله در مجله دانشكده پزشكي و هشت مقاله در مجلات ديگر نوشته است.
آثار : طبيب در جامعه ويژگي اثر : تاليف- اين كتاب مشتمل بر وضع وخيم طبابت در ايران و وظايف پزشكان مي باشد.
گروه : علوم پزشكي
رشته : اعصاب و روان
خاطرات کودکي : سيد ابراهيم چهرازي از روستا محل زادگاهش و همچنين از پدر و دوران كودكي خودش چنين ياد مي كند: "دهكده باغبادران از توابع لنجان ، پيشينه اي در تاريخ كهن ايران دارد كه يادگارهاي آن هنوز هم بر جاي جاي آن ديده مي شود. پدرم – مرحوم آقا سيد مرتضي-كه ابتداي دورة تحصيل خود را به همراه عموزادة خود – مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني- براي تحصيل به اصفهان و مدرسة نيم آورد رفته بود پس از دو سال از طلبگي منصرف شد و در مجلس درس حاج ميرزا محمدباقر حكيم باشي در چهارسوق اصفهان حاضر شد. مدت پنج سال به عنوان دستيار ميرزا مسيح خان- حافظ الصحة اصفهان- به تحصيل پزشكي پرداخت و با استفاده از كتب پزشكي ترجمه شده مدرسة طب دارالفنون به باغبادران برگشت و به عنوان حكيم باشي به طبابت پرداخت. سالها بعد عموزادة پدرم با تحصيل در نجف و محضر بزرگان علوم ديني، مراحل اجتهاد را طي نمود و در حدود سي سال پايان عمر، عهده دار زعامت و مرجعيت شيعيان جهان شد. پدرم- مرحوم سيد مرتضي حكيم باشي- شاخص ترين پزشك حوزة لنجان عليا بود كه بيش از صدهزار نفر جمعيت داشت. مطب مرحوم پدر در قسمت شرقي خانه ما بود و آن عبارت بود از اتاقي بزرگ براي معاينه و پذيرايي بيماران و يك حياط خلوت كه براي مراجعه كنندگان ساخته شده بود. در قسمت شمالي حياط خلوت دو اتاق بود و بيماراني كه از دهات اطراف مي آمدند در صورت لزوم آنجا مي خوابيدند. در قسمت شرقي مطب داروخانه بود كه داروساز نسخه هاي حكيم باشي را مي گرفت و در ازاي پول دوا مي داد. من از كودكي هميشه دنبال پدرم بودم و هميشه سعي مي كردم از او چيزي ياد بگيرم. او سرمشق بزرگي براي من بود. به مردم خدمت مي كرد و مردم هم او را دوست داشتند."
اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر سيد ابراهيم چهرازي به درس خواندن فرزندانش اهميت مي داد.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ابراهيم چهرازي دورة دبستان را در «مدرسة عليه» اصفهان به پايان رساند." رياضياتم بسيار قوي بود و در امتحانات نهايي ششم ابتدايي اصفهان تمام نمراتم بيست شد. ادارة فرهنگ اصفهان به عنوان جايزه، با تشريفات خاصي يك جلد كتاب «سفرنامه ابراهيم بيگ» را به من اهدا كرد. اين كتاب كه به اوضاع سياسي و اجتماعي آن زمان پرداخته است در من كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم چنان تأثيري گذاشت كه هيچ گاه آنچه را كه در آن خواندم از ياد نمي برم. " سيكل اول متوسطه را در مدرسه صارميه اصفهان به اتما رساند و سپس براي ادامه تحصيل به تهران عزيمت كرد و در دبيرستان دارالفنون به تحصيل پرداخت. او در سال 1308 در امتحانات اعزام دانشجويان به خارج از كشور شركت كرد و از دو رشته تحصيلي رياضي و علوم طبيعي كه بالغ بر 1200 نفر شركت كننده داشت ،به عنوان نفر اول برگزيده شد.او براي تحصيل خود در فرانسه رشته پزشكي را انتخاب كرد و تحصيلاتش را در دانشكده پاريس ادامه داد .وي پس از گذراندن دوران عمومي، به مدت دو سال دوره تخصصي بيماريهاي اعصاب و روان را تعليم ديد و پايان نامه خود را كه به ابتكاري در رشته بيماريهاي رواني بود با درجه خوبي دفاع كرد و بعد به چاپ رسانيد.
خاطرات و وقايع تحصيل : سيد ابراهيم چهرازي از دوران تحصيلش در مدرسه صارميه چنين بياد دارد : "مطالب كلاس اول متوسطه براي من و دو نفر از همكلاسيهايم كه درسمان از بقيه بهتر بود تازگي نداشت به همين علت پيش «آقاضيا» - مدير دبيرستان- رفتيم و مسأله را در ميان گذاشتيم. از ما امتحان گرفتند و من با نمره بيست به كلاس دوم فرستاده شدم. كلاسهاي دوم و سوم را هم با معدل بيست به پايان رساندم . سال 1304 شمسي در حالي كه كارنامة سيكل اول متوسطه را در دست داشتم پدرم مرا به تهران و دبيرستان دارالفنون فرستاد. من در تهران در اتاقي از خانة پسر دايي خودم - محمودآقا- كه بازرگان بود ساكن شدم و از طرف پدرم ماهانه دوازده تومان مستمري دريافت مي كردم. صبحانه و شام را از قرار ماهيانه شش تومان بابت اقامت در منزل پسردايي ام مي پرداختم و ناهار را در رستوران محلة عربها مجاور دارالفنون، چلوكباب به قيمت دو ريال مي خوردم." دكتر چهرازي همچنين در زمان تحصيل در فرانسه خاطرات خوبي بياد دارد : "در پاريس ما را به «مدرسه سن لويي» معرفي كردند. مقرري ما ماهانه از قرار يكهزار و ششصد فرانك بود كه هشتصد فرانك آن را بابت يك پانسيون و غذا مي پرداختم. صاحب پانسيون كه سروان ژاندارمري فرانسه بود حقوق ماهيانه ششصد فرانك داشت. سال اول پزشكي را در دانشكده طولوز به پايان بردم. در سال دوم و سوم هم شاگرد موفقي بودم تا آنجا كه غالباً همكلاسي ها براي دوره كردن دروس خود، به من مراجعه مي كردند و راهنمايي مي خواستند. در پايان سال سوم قرار شد اگر كسي در امتحانات پايان سال حداقل هشت نمره از ده نمره را بدست آورد به دانشكده پاريس مي رود. من در آن امتحانات نه نمره كسب كردم و با دريافت پانصد فرانك جايزه به پاريس منتقل شدم. در سال 1934 برابر با 1313 خورشيدي به دستور رضا شاه جشن هزارة فردوسي در ايران برگزار مي شد. در بسياري از كشورهاي متحد با ايران اين مراسم برگزار مي شد. از جمله در فرانسه اين جشن در دانشگاه سوربن برگزار گرديد. ما به عنوان دانشجويان مقيم فرانسه قرار گذاشتيم كه دست به كار شويم. در بين پيشنهادهاي مطرح، من پيشنهاد كردم كه به عنوان يك كار ماندگار، يك مجسمه از فردوسي ساخته شود. با پولي كه روي هم گذاشتيم مجسمه اي توسط آقاي لورنزي مجسمه ساز معروف ساخته شد. در مراسم جشن اين مجسمه در وسط سالن روي پايه اي بلند قرار داده شده بود. در سال 1315 اين مجسمه به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران هديه شد."
فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد ابراهيم چهرازي در كنار تحصيل بنا به پيشنهاد پدرش به همراه برادر بزرگش در مدرسه آليانس با هدف يادگيري زبان فرانسه ثبت نام كرد و مدتي را در آنجا به آموزش زبان فرانسوي پرداخت.
وقايع ميانسالي : ابراهيم چهرازي در سال 1315 به عنوان متخصص اعصاب و روان به ايران مراجعت كرد و به عنوان عضو هيئت علمي در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران به فعاليت پرداخت. دكتر چهرازي از دوران خدمت خود چنين خاطره اي بياد دارد: در سال 1317 وقتي دختر شهردار وقت تهران - آقاي غلامحسين ابتهاج- را كه به نوعي بيماري رواني مبتلا شده بود و مدتها معالجه وي نتيجه بخش نبود درمان كردم. نماينده شهردار از من خواست حق الزحمه خود را بگويم تا پرداخت شود. من به گفتم: «به آقاي شهردار بگوييد كه شما متمول هستيد براي همين براي دختر شما موجباتي فراهم شد تا درمان شوند اما بسياري بيماران ديگر مانند دختر شما هستند كه به دليل نبود امكانات كافي براي آنها درمان آنها ممكن نيست. پيشنهاد مي كنم با امكانات و اختياراتي كه داريد دستور دهيد در بيمارستان شمارة يك شهرداري تهران براي بيماران اعصاب، سرويسي داير شود تا مبتلايان به اين بيماري به آنجا مراجعه كنند. حق الزحمة اينجانب قبول اين پيشنهاد است.» اين پيشنهاد با موافقت شهردار روبرو شد و قرار شد ده تخت در بيمارستان فوق در اختيار سرويس اعصاب قرار داده شود. اما اين بيمارستان پنجاه تختخوابي و همه آنها به سرويسهاي داخلي، جراحي و زنان و زايمان اختصاص يافته بود. بالاخره با پيگيري من به هر ترتيبي بود دو اتاق كوچك كه در كنار درب خروجي بيمارستان قرار داشت به اين امر اختصاص پيدا كرد. بيمارستان شماره يك شهرداري در خيابان باغشاه بود و امروز بيمارستان روزبه ناميده مي شود.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد ابراهيم چهرازي در سال 1315 دانشيار بيماريهاي اعصاب دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران شد و به رياست بخش اعصاب بيمارستان رازي منصوب گرديد.در طي همين سالها يعني18- 1316خدمت سربازي اش را گذراند. از ديگر سمتهاي وي مي توان به موارد زير اشاره كرد: - دبير انجمن مبارزه با ترياك و الكل در سال 1322 - رياست بخش اعصاب و روان بيمارستان پهلوي - رئيس انجمن اعصاب و روان ايران در سال 1322 - نائب رئيس كنگره فدراسيون جهاني سلامت فكر در لندن در سال 1327 - عضو افتخاري آكادمي اعصاب امريكا در سال 1335 - نائب رئيس كنگره در كنگره هاي جهاني اعصاب كه هر چهار سال يكبار در بروكسل ،رم و وين . در سال 1349 و در زمان تصدي علي نقي عاليخاني به رياست دانشگاه، سيد ابراهيم چهرازي به افتخار بازنشستگي نايل آمد.
فعاليتهاي آموزشي : با ورود پروفسور ابرلن به ايران و سروسامان دادن به دانشكده پزشكي ،از سيد ابرهيم چهرازي به عنوان استاد اعصاب و روان ، براي تدريس و آموزش در بخش اعصاب دعوت به عمل امد.او از همان ابتدا در بيمارستان شماره يك شهرداري شروع به كار كرد و بعد در بيمارستان هزار تختخوابي ، بخش اعصاب 60 تختخوبي اين بيمارستان را تاسيس كرد.
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : - تاسيس اولين بيمارستان خصوصي جهت بيمارستان اعصاب و روان - تاسيس بيمارستان چهرازي در سال 1324 - تاسيس بخش اعصاب در بيمارستان شماره يك شهرداري - تاسيس انجمن مبارزه با ترياك و الكل - تاسيس بهداشت روان ايران - تاسيس انجمن بهارستان در زمان ورودش به ايران
چگونگي عرضه آثار : سيد ابراهيم چهرازي در سالهاي 1315 تا 1347 دو جلد كتاب به زبان فرانسه و بيش از ده جلد كتاب در زمينه هاي اعصاب و روان و بيماري و سلامت آن نگاشته است و نيز سي و شش مقاله در مجله دانشكده پزشكي و هشت مقاله در مجلات ديگر نوشته است.
آثار : طبيب در جامعه ويژگي اثر : تاليف- اين كتاب مشتمل بر وضع وخيم طبابت در ايران و وظايف پزشكان مي باشد.




هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر