۵.۱۵.۱۳۸۹

نيايش


خدايا،آتش مقدس "شک" را آنچنان در من بيفروز

تاهمه ي "يقين" هايي را که در من نقش کرده اند،بسوزد.

وآن گاه از پس توده ي اين خاکستر،

لبخند مهراوه بر لب هاي صبح يقيني،

شسته از هر غبار،طلوع کند.

* * * * *

خدايا،به من زيستني عطاکن،

که در لحظه ي مرگ،

بر بي ثمري لحظه اي که براي زيستن گذشته است،

حسرت نخورم.

ومردنی عطا کن،

که بر بيهودگي اش،سوگوارنباشم.

بگذار تا آن را من،خود انتخاب کنم،

اما آن چنان که تو دوست داري.

"چگونه زيستن" راتو به من بياموز،

"چگونه مردن" را خود خواهم آموخت!


شهيد دکتر شريعتی

هیچ نظری موجود نیست:

http://up.iranblog.com/images/0z5dgraxwa4j49a5ts77.gif http://up.iranblog.com/images/gv83ah5giec9g8jkopmc.gif