روشنانی که به تاریکی شب گردانند | شمع در پرده و پروانهی سر گردانند | |
خود بده درس محبت که ادیبان خرد | همه در مکتب توحید تو شاگردانند | |
تو به دل هستی و این قوم به گل میجویند | تو به جانستی و این جمع جهانگردانند | |
عاشقانراست قضا هر چه جهانراست بلا | نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند | |
اهل دردی که زبان دل من داند نیست | دردمندم من و یاران همه بی دردانند | |
بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا | مرو ای مرد که این طایفه نامردانند | |
آتشی هست که سرگرمی اهل دل ازوست | وینهمه بی خبرانند، که خونسردانند | |
چون مس تافته اکسیر فنا یافتهاند | عاشقان زر وجودند که رو زردانند | |
شهریارا مفشان گوهر طبع علوی | کاین بهائم نه بهای در و گوهردانند |
۷.۱۰.۱۳۸۹
درس محبت
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر