| ای آفتاب هالهای از روی ماه تو | مه برلب افق لبهای از کلاه تو | |
| لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم | شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو | |
| کی میرسی به پرچم خونین چون شفق | خورشید و مه سری به سنان سپاه تو | |
| ای دل فریب جادوی مهتاب شب مخور | زلفش کشیده نقشهی روز سیاه تو | |
| شاها به خاکپای تو گلها شکفتهاند | ما هم یکی شکسته و مسکین گیاه تو | |
| من روی دل به کعبهی کوی تو داشتم | کمد ندای غیب که این است راه تو | |
| یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا | کز دستچین لاله کنم تکیهگاه تو | |
| آئینه سازمت همهی چشمهسارها | وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو | |
| بعد از نوای خواجهی شیراز شهریار | دل بستهام به نالهی سیم سهگاه تو | |
۷.۱۰.۱۳۸۹
انتظار فرج
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)




هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر