شباب عمر عجب با شتاب می گذرد | بدین شتاب خدایا شباب می گذرد | |
شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی | شتاب کن که جهان با شتاب میگذرد | |
به چشم خود گذر عمر خویش می بینم | نشستهام لب جوئی و آب میگذرد | |
به روی ماه نیاری حدیث زلف به سیاه | که ابر از جلو آفتاب می گذرد | |
خراب گردش آن چشم جاودان مستم | که دور جام جهان خراب می گذرد | |
به آب و تاب جوانی چگونه غره شدی | که خود جوانی و این آب و تاب می گذرد | |
به زیر سنگ لحد، استخوان پیکر ما | چو گندمی است که از آسیاب میگذرد | |
کمان چرخ فلک، شهریار در کف کیست؟ | که روزگار چو تیر شهاب میگذرد | |
۷.۱۱.۱۳۸۹
شتاب شباب
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر