تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود | طاق ابروی توام قبلهی جان خواهد بود | |
سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست | سر ما خاک در دردکشان خواهد بود | |
پیش از آنی که پر از خاک شود کاسهی چشم | چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود | |
تا جهان باقی و آئین محبت باقی است | شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود | |
هر که از جوی خرابات نخورد آب حیات | گر گل باغ بهشت است خزان خواهد بود | |
حافظا چشمهی اشراق تو جاویدانی است | تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود | |
صحبت پیر خرابات تو دریافتهام | روحم از صحبت این پیر جوان خواهد بود | |
هر کجا زمزمهی عشق و همای شوقی است | به هواداری آن سرو روان خواهد بود | |
تا چراگاه فلک هست و غزالان نجوم | دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود | |
زنده، با یاد سر زلف تو جان خواهم کرد | تا نسیم سحری مشک فشان خواهد بود | |
ای سکندر تو به ظلمات ابد جان بسپار | عمر جاوید نصیب دگران خواهد بود | |
شهریارا به گدایی در میکده ناز | که دلت محرم اسرار نهان خواهد بود | |
۷.۱۰.۱۳۸۹
حافظ جاویدان
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر