آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن | یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن | |
حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است | گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن | |
آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام | آفتابی به لب بام چه خواهد بودن | |
نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل | من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن | |
چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام | نه تو باشی و نه ایام چه خواهد بودن | |
گر دلی داری و پابند تعلق خواهی | خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن | |
شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت | «خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن» |
۷.۱۰.۱۳۸۹
چه خواهد بودن
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر