تا چشم دل به طلعت آن ماهمنظر است | طالع مگو که چشمهی خورشید خاورست | |
کافر نهایم و بر سرمان شور عاشقی است | آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است | |
بر سردر عمارت مشروطه یادگار | نقش به خون نشسته عدل مظفر است | |
ما آرزوی عشرت فانی نمیکنیم | ما را سریر دولت باقی مسخر است | |
راه خداپرستی ازین دلشکستگی است | اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است | |
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است | سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است | |
بگذار شهریار به گردون زند سریر | کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است |
۷.۱۰.۱۳۸۹
خودپرستی خداپرستی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر