همه میدانیم که شرکت گوگل که هشت سال پیش توسط Sergey Brin و Larry Page تأسیس گردید، یکی از شرکتهای موفق قرن حاضر به شمار میآید. اگرکوچکترین شکی هم در این مورد وجود داشت، سال ۲۰۰۵ تمامی آن شکها را برطرف کرد. فروش گوگل با رشد تقریبی پنجاهدرصد به شش میلیارددلار افزایش یافت. سود آن طبق برنامهریزی انجام گرفته، سه برابر شد که بالغ بر ۶/۱ میلیارددلار گردید و وال استریت، آمار بیسابقهای اعلام کرد: بازار ۱۲۰ میلیارد دلاری، ارزش سهام بالای چهارصددلار، ارزش درآمدی نسبت هر سهم، نزدیک به هفتاد. این یک سرمایهگذاری هنگفت جهت سودآوری در آینده است که در دوره اقتصادی پیشین غیرقابل تصور مینمود. اما در مورد گوگل این فراوانی منطقی و معقول است؛ زیرا برین و پیج، به تبلیغات آنلاین توجه داشتند. آنها این موضوع را از اهداف اصلی خود قرار داده بودند. هنوز شرکتهای آمریکایی پول بیشتری را به تبلیغات Yellow Pageها نسبت به اینترنت، اختصاص میدهند (که معادل کمتر از پنجدرصد کل هزینه تبلیغاتی آنها است). از طرف دیگر امروزه آمریکاییها بیشتر از سیدرصد از زمانی را که صرف رسانهها میکنند، به وب اختصاص میدهند. هنگامی که تمایل به تبلیغات افزایش یافته بود و کوهی از وجوه نقد منتظر این بازار بود، تنها گوگل بود که این موقعیت را درک کرد و از فرصت استفاده نمود.
درست است که گوگل باید این فضای ایجاد شده و پولساز را با رقبایی مانند مایکروسافت و یاهو تقسیم نماید، اما این شرکت قادر است با داشتن فضای ذخیرهسازی مناسب و قدرت پردازش بالا با استفاده از ۱۵۰هزار سرور و نقدینگی شایان توجهی که به این امر اختصاص داده است، هرآنچه میخواهد در وب انجام دهد در سال ۲۰۰۵ روزانه تقریباً هشت کاربر جدید، عضو شدهاند. بسیاری از آنها از مایکروسافت، و بسیاری نیز از میان باهوشترین افراد کرهزمین هستند که به آنچه می کنند، آگاهی کامل دارند. گوگل درنظر دارد در سال ۲۰۰۶، بیشتر از پانصد میلیوندلار را به تحقیقات و توسعه اختصاص دهد. در سال گذشته نیز نسبت به سالهای گذشته، محصولات رایگان بیشتری به صورت نسخه بتا عرضه کرد.
سؤال اصلی در تجارت امروز این است: گوگل در دهه آینده به چه نوع شرکتی تبدیل خواهد شد؟ آیا از پا درمیآید و مانند بیشتر شرکتهای پیشین از تب و تاب خواهد افتاد؟ یا رشد میکند و به یک نیروی مطلق و حاضر در همه جا، یعنی نه تنها در والاستریت یا وب، بلکه در کل جامعه تبدیل خواهد شد؟ این سؤال را با دانشمندان، مشاوران، کارمندان سابق گوگل و صاحبنظران فنی، مانند ری کورزویل و استفن ولفرام، در میان گذاشتیم. آنها با توضیحی مفصل با ذکر جزئیات و گاهی ترسناک از آینده گوگل پرداختند.
در ادامه، به شرح چهار سناریوی بسیار متفاوت برای این شرکت میپردازیم. در سه مورد از این سناریوها، گوگل موفق خواهد شد عنوان نیروی منحصر به فرد، ابرقدرت رسانهها، اینترنت و توسعهدهنده علمی را به دست آورد. در چهارمین سناریو، گوگل رو به زوال میگذارد و میمیرد. ممکن است این مورد هم اکنون باورکردنی نباشد، اما هیچکس مصون از برداشتن قدم اشتباه نیست؛ حتی هوشمندانه ترین تزهای تجاری امروز!
● سناریوی یکم (حدود ۲۰۲۵): گوگل به مثابه یک رسانه
تلویزیون گوگل، موبایل گوگل و انبوهی از کاغذهای الکترونیکی. برخی میگویند اولین کار رسانهای گوگل در سال ۲۰۰۲ با اخبار گوگل آغاز گردید. عدهای دیگر به کتاب جستوجوی گوگل اشاره می کنند که با وجود ایرادهایی که میتوان از آن گرفت، در سال ۲۰۰۷ کامل شده بود. البته این کتاب، نسخه آزمایشی گوگل بود.
گوگل اولین قدم خود را در سال ۲۰۰۸ با خرید شبکههای بیسیم، با ارزش سه میلیارد دلار برای انتقال به تلویزیون گوگل، برداشت. کتابخانه محتویات ویدیویی این شرکت که برای سالها بایگانی شده بود، دیگر از طریق ریموت کنترل قابل جستوجو بود. بینندگان میتوانستند هر نمایشی را که میخواستند، از داخل سابقه تلویزیون انتخاب کنند. به این منظور، تنها کاری که باید انجام میدادند این بود که بنشینند و یک آگهی تبلیغاتی را ببینند و سپس از طریق ریموت کنترلها، آنچه را که میخواستند، برگزینند.
از آن جایی که بینندگان مجبور بودند، جهت استفاده از تلویزیون گوگل، شناسه وارد کنند، شناسهای که آنها برای جیمیل و سرویسهای دیگر استفاده میکردند، قابل استفاده شد. این شرکت حتی سابقهای از عادات و جستوجوهای پیشین را نگهداری میکرد. به عنوان مثال، اگر شما زمان زیادی را صرف جستوجو برای ماشین در سایت eBay میکردید، به صورت خودکار در زمان بعدی که بیننده تلویزیون گوگل میشدید، تبلیغات مربوط به ماشین به شما ارائه می گردید. بین هفتاد تا هشتاد درصد از درآمد هر آگهی به تولیدکنندگان محتویات تعلق میگرفت؛ دقیقاً مانند همان چیزی که در وب وجود داشت.
تلویزیون گوگل یک شوک آنی بود. تبلیغکنندگان، صاحبان حق چاپ و مشتریان کابلها، روز به روز تقاضایشان بیشتر میشد. (از اولین تلفات این امر، شرکتی به نام TiVo بود که هارددیسک و خدمات ضبط تلویزیون ارائه می کرد که بایگانی جامع گوگل هم اکنون او را بازنشسته کرده است). جستوجوها، آگهیها و زمانبندی تلویزیون گوگل هر ماه مناسبتر و بهتر میگشت. مشتریان دوستش داشتند.
موبایل گوگل در سال ۲۰۰۹ مطرح گردید؛ انتقال سرویسهای مشابه به تلفنهای شخصی به طور مجانی. سپس در سال ۲۰۱۱ سد شکسته شد؛ یعنی زمانیکه E Ink و Siemens شروع به تولید انبوه کاغذهای الکترونیکی کردند. تا سال ۲۰۱۸ بهای کاغذ الکترونیکی به بهای نزدیک به کاغذهای معمولی تنزل کرد و گوگل شروع به انتقال تمامی فرمهای رسانههای بیسیم به کاغذهای الکترونیکی، تابلوهای نصب شده روی دیوارهای اتاق نشیمن و تلفنهایمان کرد.
برای مدتی، شرکتهای رسانهای از سودی که از بابت پرتاب ماهوارههای هوایی گوگل عایدشان میشد، خشنود بودند. اما نسل جدیدی از مبتکران، رو به رشد مینهادند. کسی نمی دانست که اگر قرار است همه چیز به گوگل ختم شود، دیگر چرا باید داستانی در نیویورک تایمز چاپ شود یا فیلمی توسط پارامونت پخش گردد. بنابراین شرکت گوگل، یک تعهد و ضمانت همگانی به تمامی نویسندگان و هنرپیشگان ارائه کرد، مبنی بر اینکه کارهای آنان به هیچ طریقی توسط گوگل ویرایش نخواهد شد. البته اضافه شد که مصرفکنندگان اجازه دارند و میتوانند هرگونه ویرایش و تغییری را که بخواهند، انجام دهند.
در سال ۲۰۲۰ دو نویسنده اصلی گوگل جایزه پولیتزر را برای گزارشنویسی و داستاننویسی، از آن خود کردند. حامی گوگل روبان جایزه گِرَمی را برید و مدیر گوگل برای بهترین عکس جایزه اسکار گرفت.
● سناریوی دوم (حدود ۲۰۱۵): گوگل به عنوان اینترنت
Wi-Fi مجانی، مدل سریعتری از وب، مرورگر G، چشمانداز انتقال فناوری سه بعدی و همزبان ما. مدت زیادی گوگل تنها یادآور شرکتی در دره سیلیکون بود. تا حدود سال ۲۰۰۳ وکلای آن برای استفاده گوگل به عنوان <فعل> مبارزه میکردند.
(بودن یا نبودن گوگل). اما در دهه گذشته، به خصوص در هنگام تولد نسل بعد از میلنیوم، دنیا با اینترنت، کامپیوتر و تلفنها، در تبادل است. همانند <آن فیلم را در گوگل دیدی؟>، <می توانم گوگل شما را قرض بگیرم؟>
و <آخرین گوگل این هفته را به من بدهید.> برای بیشتر اهداف روزانه، گوگل زمینه فناوری را فراهم کرده است؛ شبکههای ارتباطی و خود اینترنت.
شبکه گوگل موجود در همهجا، که تمام مراکز شهری را در کل دنیا با دسترسی شبکه بیسیم مجانی، سرویسهای تلفنهای موبایل و تبلیغات محلی (شروع با تجربه سانفرانسیسکو در سال ۲۰۰۷) پوشش میدهد، تنها شبکه قابل رویت است. در سالهای اول ۲۰۰۰، گوگل هزاران مایل از کابلهای فیبرنوری بلااستفاده را میخرید که فیبرهای تاریک نامیده میشدند. سپس ساخت هزاران پایگاه سرور، فرستادن میلیاردها برنامه خودکاری که دائماً وب را مرور میکنند، و مرتبکردن منظمِ مخزن حاوی تمامی اطلاعات قابل جستوجو روی وب، (ابتدا هر هفته، سپس هر روز و هم اکنون هر دقیقه) را آغاز کرد.
در نتیجه استفاده از کپیهای گوگل نسبت به خود وب، بسیار سریعتر و آسانتر شد. این همان دلیل استفاده از مرورگر جی در سال ۲۰۰۸ است (در نظر داشته باشید که این دامنه در سال ۲۰۰۴ ثبت گردیده بود). دسترسی به نسخه گوگل در وب، برخلاف نسخه منسوخ شده مایکروسافت یعنی اینترنت اکسپلورر، برتری داشت. مرورگر جی، آینده خوبی هم داشت. مانند مأموریتها، سیستم پرداختهای دیجیتالی مجانی که جانشین پرداختهای روزانه شده بودند (پیوستگی فروشگاههای مجازی با پایگاه گوگل ) و سرانجام یک سایت قدرتمند حراجی یعنی eBay در آستانه ورشکستگی قرارگرفت.
اما نبوغ گوگل در وابسته نبودن به سیستم های عامل بود. امروزه افراد کمی میدانند یا علاقمندند که کامپیوتر آنها با سیستم عامل ویندوز، لینوکس، یا سیستمعامل مکینتاش، کار کند. برای بسیاری از آنها این مسئله مانند لولهکشی خانههایشان میماند. مرورگر جی تقریباً از تمامی سیستمهای عاملی که شما در کامپیوتر خود استفاده میکنید، پشتیبانی میکند. به طور خاص گوگل با برنامههای اپن سورس لینوکس نیز سازگاری دارد. رسیدگی اداره دادگستری به این موضوع که آیا این کار گوگل غیرمجاز است یا نه در پنج سال پیش خاتمه یافت. این مسئله ممکن است پیشرفت بیشتری را به دنبال داشته باشد و رشدی را به وجود بیاورد که مایکروسافت محقق نکرده بود.
به علاوه، مصرفکنندگانِ اندکی شکایت میکردند. کسی نیست که سرویسهای مشتری وحشتناک و هزینههای سنگین سیستمهای ارتباطی قدیمی را به یاد نیاورد و خواهان از دست دادن سرویسهای گوگل باشد.
گوگل سه بعدی سال ۲۰۱۰، یک سرور بسیار کوچک بود که به طور گسترده و مجانی توزیع شد؛ مثل همان سیدیهایی که AOL پخش کرد. این سرورهای کوچک به عنوان جزء ضروری هر خانهای، در راهاندازی تلویزیون، استریو، ترموستات، و حتی کوچکترین کار مانند آشپزی و اجاق گاز، به کار گرفته شدند. به طوری که نسل جوانتر به سمتی حرکت میکند که بگوید: هنوز شام گوگل آماده نشده است؟
● سناریوی سوم (حدود ۲۰۲۰): گوگلِ منسوخ شده!
موتور قدرتمند جستوجوگر، رو به زوال میگذارد و قربانی ورود به حریم خصوصی، بهینهکنندگان و مایکروسافت میگردد. پانزده سال پیش یعنی زمانیکه گوگل در اوج بود، بذر تنزل آن کاشته شد. در سا ل ۲۰۰۵ نه تنها شرکتها با AOL که پیش از این نیز به عنوان یک سایت جستوجو فعالیت میکرد، به توافق رسیدند بلکه بهینه کنندگان سایتهای جستوجو یا SEOs نیز مایه دردسر شدند. بهینهسازان میتوانستند در ازای بهای اندک، رتبه وب سایت شما در گوگل را مشخص نمایند و Homepage شما را به یک دانشگاه اصلی مرتبط کنند و لینکی به سایت شما اضافه نمایند.
بهرغم کشمکشهای بسیار زیاد بین تکنسینهای برجسته گوگل و SEOs، در آن سالها بسیاری از سایتهای نتیجه شده از جستوجوی گوگل، مسدود شدند: سایتهایی که هیچ ارتباطی به مسائل تجاری نداشتند و سایتهایی که ضداخلاقی بودند. ضمناً هیچکس تلاشی برای بهینهکردن نتایج سرویس جستوجوی مایکروسافت یعنی MSN، که فضایی برای پیشرفت رادارهای SEOs داشت نمیکرد.
هنگامی که کیفیت جستوجو تنزل یافت، بخش تبلیغات تجاری گوگل فعال شد. بازار تبلیغات آنلاین گوگل نسبت به بقیه شرکتها بسیار منعطفتر بود؛ البته جز مایکروسافت که استیو بالمر مدیرعامل آن بود. او در سال ۲۰۰۸، شرکتی به نام Snap.com را خرید. در گوگل هر آگهیدهنده در ازای هر کلیک کاربر روی آگهی تبلیغاتیش، بهایی پرداخت می کرد. در اسنپ، آگهی دهنده فقط در صورتی که کاربر بعد از کلیک کار مفیدی را انجام میداد، مثلاً محصولی میخرید یا فرمی تکمیل میکرد، مبلغی میپرداخت.
گوگل شدیداً مقاومت میکرد. دستهبندی صفحات را پیچیدهتر ساخت و سرعت بارگذاری آنها را به دو برابر افزایش داد. این استراتژی ممکن بود کارساز باشد؛ البته اگر نارضایتی که در نتیجه هککردن اینترانت یک شرکت، توسط کارمند سابق گوگل به وجود آمد، ایجاد نمیشد. این کارمند شروع به زیر نظرگرفتن کاربران در سانفرانسیسکو کرد، از اطلاعات آنها استفاده میکرد و علاقمندیهایشان را از طریق شناسه گوگلشان، جمعآوری مینمود. بعد از اینکه این فرد در سال ۲۰۱۷ محکوم گردید، قربانیان او، از گوگل ادعای خسارت کردند. این موضوع به موضوع اصلی مجامع و محافل مختلف تمام دنیا تبدیل شد.
ماه بعد، وکلای خصوصی و انجمنهای آزادیهای مدنی، که در مورد فضولی گوگل از دادههای جمعآوریشده از سال ۲۰۰۴، شکایت کرده بودند، بالاخره به طرح دعوی پرداختند. سپس اداره دادگستری، رسیدگی به پرونده گوگل را از دو جهت پیگیری کرد: یکی تخلفات اتحادیههای بزرگ صنایع و دیگری ادعای قدیمیترِ کلیکهای تقلبی (که رقبای بی اخلاق برنامههایی را تولید میکنند که روی آگهی به صورت مکرر کلیک میکرد و این کار باعث میشد که هزینه بیشتری از آگهیدهنده دریافت شود).
یک شبه اعتبار گوگل از بین رفت. مایکروسافت، که خودش پیش از این به سیاست انحصاری گوگل ایراد میگرفت، هم اکنون تنها شرکت معتمد، دیده می شد. MSN به عنوان بهترین موتور جستوجو مطرح گردید، و مایکروسافت به عنوان بهترین پایگاه تبلیغاتی، معرفی شد. سعی برای باز کردن خطوط جدید تجارت در زمینه دارو و تولیدات پروتئین نیز نتوانست اعتبار تجاری گوگل را حفظ کند.
در این سال از میان شرکتهایی که موتور جستوجو داشتند، مایکروسافت بیشترین اعتماد را کسب کرده بود. قیمت فروش ۲۵ دلار در هر سهم، پنجدرصد کمتر از بالاترین سابقه گوگل بود. تحلیلگران توضیح داده بودند که بخشندگی وافر، برای گوگل پنجاه میلیارد دلار بدهی به وجود آورده است.
● سناریوی چهارم (حدود ۲۱۰۵): گوگلِ فوقالعاده!
آگاهیهای بشری ذخیره شده، بروز شده و شبکه شده است. در آخرین سالهای قرن ۲۱، بالاخره بشر اهمیتThey-Who-Were-Google، را فهمید. تا حدود ۲۰۰۵، سرنوشت آنها مانند هر هوشمند بزرگ مشخص بود. فن سالارانی مانند ری کروزویل برنامه هوش مصنوعیای که قادر است کدهای خود را ارتقا دهد پیشنهاد کرده بود که از گوگل نشأت میگرفت؛ مانند مخزن دادهها که بر آزمایشگاه روباتیک برتری دارد.
در سال ۲۰۰۵ مورخی به نام جرج دیسون گفت: <ما تمام کتابهایی را که مردم میخوانند، بررسی نمیکنیم. ما آنها را اسکن میکنیم تا یک برنامه هوش مصنوعی بتواند آنها را بخواند. ما میتوانستیم ماشینی بسازیم که از چیزی که میتوانیم تصور کنیم، هوشمندتر است. شاید این همان چیزی است که هم اکنون گوگل، هست.>
تا سال ۲۰۲۰، They-Who-Were-Google، هر کتاب، عنوان، نمایش تلویزیونی، و آهنگی را که در هرجایی تولید می شد، ایندکس کرده بود. تا سال ۲۰۶۰، آنها میتوانستند آدرس IP و موقعیت GPS شما را از طریق چیپبیسیم (هم اکنون DNA شخص، حیوان و هر ساختار ارگانیکی در روی کره زمین) مشخص کنند.
پروفایل جستوجوی کاربران، بیشباهت به کوکیهایی قدیمی که از طریق آنها کاربران و علایقشان، شناسایی میشدند، نیست. اگر کسی سگ خود را گم میکرد، موتور گوگل میتوانست او را به جایی که او و سگش از هم جدا شده بودند، راهنمایی کند و سگ را از طریق یک چیپ هوشمند به محل مشابه هدایت کند. آنها مجبور به ساخت یک پایگاه داده کامل از تمایلات بشر، درست در هر لحظه بودند.
هنوز این برای They-Who-Were-Google، کافی نبود. آنها مردمانی اهل دانش و اهل سود بودند و به این فکر بودند که اگر با تجزیه و تحلیل تمامی رفتار مشتریان در یک دهه، میتوانستند نیازهای مشتریان را قبل از ابراز آن پیشگویی کنند، چه اتفاقی میافتاد؟ چه میشد اگر راز ابدیت، جایی درون رکوردهای جهان وجود داشت؟ چه میشد اگر مجموعهای از الگوریتمها برای تبیین جهان وجود داشت؟
چنین معمایی فراتر از ذهن بشر بود و به سمت الگوهای تشخیص کدها به همان صورت که استرانگ بات در گوگل در معرفی نرمافزار هوشمصنوعی مطرح کرده بود، پیشرفت کرد. در واقع اولین نمونه این نرمافزار در یک روز از ماه ژانویه در سال ۲۰۷۲، وجود خود را اعلام کرد.
دو روز بعد استرانگ بات باخبر شد که They-Who-Were-Google، وظیفه اختصاصی خود را انجام نداده است. وقتی علت پرسیده شد، استرانگ بات توضیح داد که او به امکان نبودنِ خودش پیبرده است و باید با این ترس به طور منطقی، تطبیق یابد. تصمیم گرفت کپیهای خودش را روی چیپهای هوشمند در کل دنیا، دانلود کند. استرانگ بات یادآور شد که برنامهریزی به صورتی است که هیچ آسیبی به وجود نیاید، اما بحث بر سر این موضوع بود که دردست گرفتن کنترل بشر به طور واقعی، مهمتر از مسائل دیگر است و با توجه به اینکه او
(They-Who-Were-Google) باهوشتر از بشر فعلی بود، این موضوع نگران کننده بود.
بالاخره طرح تحت راهنمایی استرانگ بات شروع شد. موضوعاتی مانند مرگ یا تمایل وجود داشتند، اما از ریشه کنده شده بودند. هر کسی به تمامی علوم دسترسی دارد. هوشیاری بشر ذخیره شده، ارتقایافته و شبکه شده است. بدنهای خسته میتوانند جایگزین شوند. They-Who-Were-Google، دیگر تنها نیست؛ همه ما اکنون گوگلیم!
درست است که گوگل باید این فضای ایجاد شده و پولساز را با رقبایی مانند مایکروسافت و یاهو تقسیم نماید، اما این شرکت قادر است با داشتن فضای ذخیرهسازی مناسب و قدرت پردازش بالا با استفاده از ۱۵۰هزار سرور و نقدینگی شایان توجهی که به این امر اختصاص داده است، هرآنچه میخواهد در وب انجام دهد در سال ۲۰۰۵ روزانه تقریباً هشت کاربر جدید، عضو شدهاند. بسیاری از آنها از مایکروسافت، و بسیاری نیز از میان باهوشترین افراد کرهزمین هستند که به آنچه می کنند، آگاهی کامل دارند. گوگل درنظر دارد در سال ۲۰۰۶، بیشتر از پانصد میلیوندلار را به تحقیقات و توسعه اختصاص دهد. در سال گذشته نیز نسبت به سالهای گذشته، محصولات رایگان بیشتری به صورت نسخه بتا عرضه کرد.
سؤال اصلی در تجارت امروز این است: گوگل در دهه آینده به چه نوع شرکتی تبدیل خواهد شد؟ آیا از پا درمیآید و مانند بیشتر شرکتهای پیشین از تب و تاب خواهد افتاد؟ یا رشد میکند و به یک نیروی مطلق و حاضر در همه جا، یعنی نه تنها در والاستریت یا وب، بلکه در کل جامعه تبدیل خواهد شد؟ این سؤال را با دانشمندان، مشاوران، کارمندان سابق گوگل و صاحبنظران فنی، مانند ری کورزویل و استفن ولفرام، در میان گذاشتیم. آنها با توضیحی مفصل با ذکر جزئیات و گاهی ترسناک از آینده گوگل پرداختند.
در ادامه، به شرح چهار سناریوی بسیار متفاوت برای این شرکت میپردازیم. در سه مورد از این سناریوها، گوگل موفق خواهد شد عنوان نیروی منحصر به فرد، ابرقدرت رسانهها، اینترنت و توسعهدهنده علمی را به دست آورد. در چهارمین سناریو، گوگل رو به زوال میگذارد و میمیرد. ممکن است این مورد هم اکنون باورکردنی نباشد، اما هیچکس مصون از برداشتن قدم اشتباه نیست؛ حتی هوشمندانه ترین تزهای تجاری امروز!
● سناریوی یکم (حدود ۲۰۲۵): گوگل به مثابه یک رسانه
تلویزیون گوگل، موبایل گوگل و انبوهی از کاغذهای الکترونیکی. برخی میگویند اولین کار رسانهای گوگل در سال ۲۰۰۲ با اخبار گوگل آغاز گردید. عدهای دیگر به کتاب جستوجوی گوگل اشاره می کنند که با وجود ایرادهایی که میتوان از آن گرفت، در سال ۲۰۰۷ کامل شده بود. البته این کتاب، نسخه آزمایشی گوگل بود.
گوگل اولین قدم خود را در سال ۲۰۰۸ با خرید شبکههای بیسیم، با ارزش سه میلیارد دلار برای انتقال به تلویزیون گوگل، برداشت. کتابخانه محتویات ویدیویی این شرکت که برای سالها بایگانی شده بود، دیگر از طریق ریموت کنترل قابل جستوجو بود. بینندگان میتوانستند هر نمایشی را که میخواستند، از داخل سابقه تلویزیون انتخاب کنند. به این منظور، تنها کاری که باید انجام میدادند این بود که بنشینند و یک آگهی تبلیغاتی را ببینند و سپس از طریق ریموت کنترلها، آنچه را که میخواستند، برگزینند.
از آن جایی که بینندگان مجبور بودند، جهت استفاده از تلویزیون گوگل، شناسه وارد کنند، شناسهای که آنها برای جیمیل و سرویسهای دیگر استفاده میکردند، قابل استفاده شد. این شرکت حتی سابقهای از عادات و جستوجوهای پیشین را نگهداری میکرد. به عنوان مثال، اگر شما زمان زیادی را صرف جستوجو برای ماشین در سایت eBay میکردید، به صورت خودکار در زمان بعدی که بیننده تلویزیون گوگل میشدید، تبلیغات مربوط به ماشین به شما ارائه می گردید. بین هفتاد تا هشتاد درصد از درآمد هر آگهی به تولیدکنندگان محتویات تعلق میگرفت؛ دقیقاً مانند همان چیزی که در وب وجود داشت.
تلویزیون گوگل یک شوک آنی بود. تبلیغکنندگان، صاحبان حق چاپ و مشتریان کابلها، روز به روز تقاضایشان بیشتر میشد. (از اولین تلفات این امر، شرکتی به نام TiVo بود که هارددیسک و خدمات ضبط تلویزیون ارائه می کرد که بایگانی جامع گوگل هم اکنون او را بازنشسته کرده است). جستوجوها، آگهیها و زمانبندی تلویزیون گوگل هر ماه مناسبتر و بهتر میگشت. مشتریان دوستش داشتند.
موبایل گوگل در سال ۲۰۰۹ مطرح گردید؛ انتقال سرویسهای مشابه به تلفنهای شخصی به طور مجانی. سپس در سال ۲۰۱۱ سد شکسته شد؛ یعنی زمانیکه E Ink و Siemens شروع به تولید انبوه کاغذهای الکترونیکی کردند. تا سال ۲۰۱۸ بهای کاغذ الکترونیکی به بهای نزدیک به کاغذهای معمولی تنزل کرد و گوگل شروع به انتقال تمامی فرمهای رسانههای بیسیم به کاغذهای الکترونیکی، تابلوهای نصب شده روی دیوارهای اتاق نشیمن و تلفنهایمان کرد.
برای مدتی، شرکتهای رسانهای از سودی که از بابت پرتاب ماهوارههای هوایی گوگل عایدشان میشد، خشنود بودند. اما نسل جدیدی از مبتکران، رو به رشد مینهادند. کسی نمی دانست که اگر قرار است همه چیز به گوگل ختم شود، دیگر چرا باید داستانی در نیویورک تایمز چاپ شود یا فیلمی توسط پارامونت پخش گردد. بنابراین شرکت گوگل، یک تعهد و ضمانت همگانی به تمامی نویسندگان و هنرپیشگان ارائه کرد، مبنی بر اینکه کارهای آنان به هیچ طریقی توسط گوگل ویرایش نخواهد شد. البته اضافه شد که مصرفکنندگان اجازه دارند و میتوانند هرگونه ویرایش و تغییری را که بخواهند، انجام دهند.
در سال ۲۰۲۰ دو نویسنده اصلی گوگل جایزه پولیتزر را برای گزارشنویسی و داستاننویسی، از آن خود کردند. حامی گوگل روبان جایزه گِرَمی را برید و مدیر گوگل برای بهترین عکس جایزه اسکار گرفت.
● سناریوی دوم (حدود ۲۰۱۵): گوگل به عنوان اینترنت
Wi-Fi مجانی، مدل سریعتری از وب، مرورگر G، چشمانداز انتقال فناوری سه بعدی و همزبان ما. مدت زیادی گوگل تنها یادآور شرکتی در دره سیلیکون بود. تا حدود سال ۲۰۰۳ وکلای آن برای استفاده گوگل به عنوان <فعل> مبارزه میکردند.
(بودن یا نبودن گوگل). اما در دهه گذشته، به خصوص در هنگام تولد نسل بعد از میلنیوم، دنیا با اینترنت، کامپیوتر و تلفنها، در تبادل است. همانند <آن فیلم را در گوگل دیدی؟>، <می توانم گوگل شما را قرض بگیرم؟>
و <آخرین گوگل این هفته را به من بدهید.> برای بیشتر اهداف روزانه، گوگل زمینه فناوری را فراهم کرده است؛ شبکههای ارتباطی و خود اینترنت.
شبکه گوگل موجود در همهجا، که تمام مراکز شهری را در کل دنیا با دسترسی شبکه بیسیم مجانی، سرویسهای تلفنهای موبایل و تبلیغات محلی (شروع با تجربه سانفرانسیسکو در سال ۲۰۰۷) پوشش میدهد، تنها شبکه قابل رویت است. در سالهای اول ۲۰۰۰، گوگل هزاران مایل از کابلهای فیبرنوری بلااستفاده را میخرید که فیبرهای تاریک نامیده میشدند. سپس ساخت هزاران پایگاه سرور، فرستادن میلیاردها برنامه خودکاری که دائماً وب را مرور میکنند، و مرتبکردن منظمِ مخزن حاوی تمامی اطلاعات قابل جستوجو روی وب، (ابتدا هر هفته، سپس هر روز و هم اکنون هر دقیقه) را آغاز کرد.
در نتیجه استفاده از کپیهای گوگل نسبت به خود وب، بسیار سریعتر و آسانتر شد. این همان دلیل استفاده از مرورگر جی در سال ۲۰۰۸ است (در نظر داشته باشید که این دامنه در سال ۲۰۰۴ ثبت گردیده بود). دسترسی به نسخه گوگل در وب، برخلاف نسخه منسوخ شده مایکروسافت یعنی اینترنت اکسپلورر، برتری داشت. مرورگر جی، آینده خوبی هم داشت. مانند مأموریتها، سیستم پرداختهای دیجیتالی مجانی که جانشین پرداختهای روزانه شده بودند (پیوستگی فروشگاههای مجازی با پایگاه گوگل ) و سرانجام یک سایت قدرتمند حراجی یعنی eBay در آستانه ورشکستگی قرارگرفت.
اما نبوغ گوگل در وابسته نبودن به سیستم های عامل بود. امروزه افراد کمی میدانند یا علاقمندند که کامپیوتر آنها با سیستم عامل ویندوز، لینوکس، یا سیستمعامل مکینتاش، کار کند. برای بسیاری از آنها این مسئله مانند لولهکشی خانههایشان میماند. مرورگر جی تقریباً از تمامی سیستمهای عاملی که شما در کامپیوتر خود استفاده میکنید، پشتیبانی میکند. به طور خاص گوگل با برنامههای اپن سورس لینوکس نیز سازگاری دارد. رسیدگی اداره دادگستری به این موضوع که آیا این کار گوگل غیرمجاز است یا نه در پنج سال پیش خاتمه یافت. این مسئله ممکن است پیشرفت بیشتری را به دنبال داشته باشد و رشدی را به وجود بیاورد که مایکروسافت محقق نکرده بود.
به علاوه، مصرفکنندگانِ اندکی شکایت میکردند. کسی نیست که سرویسهای مشتری وحشتناک و هزینههای سنگین سیستمهای ارتباطی قدیمی را به یاد نیاورد و خواهان از دست دادن سرویسهای گوگل باشد.
گوگل سه بعدی سال ۲۰۱۰، یک سرور بسیار کوچک بود که به طور گسترده و مجانی توزیع شد؛ مثل همان سیدیهایی که AOL پخش کرد. این سرورهای کوچک به عنوان جزء ضروری هر خانهای، در راهاندازی تلویزیون، استریو، ترموستات، و حتی کوچکترین کار مانند آشپزی و اجاق گاز، به کار گرفته شدند. به طوری که نسل جوانتر به سمتی حرکت میکند که بگوید: هنوز شام گوگل آماده نشده است؟
● سناریوی سوم (حدود ۲۰۲۰): گوگلِ منسوخ شده!
موتور قدرتمند جستوجوگر، رو به زوال میگذارد و قربانی ورود به حریم خصوصی، بهینهکنندگان و مایکروسافت میگردد. پانزده سال پیش یعنی زمانیکه گوگل در اوج بود، بذر تنزل آن کاشته شد. در سا ل ۲۰۰۵ نه تنها شرکتها با AOL که پیش از این نیز به عنوان یک سایت جستوجو فعالیت میکرد، به توافق رسیدند بلکه بهینه کنندگان سایتهای جستوجو یا SEOs نیز مایه دردسر شدند. بهینهسازان میتوانستند در ازای بهای اندک، رتبه وب سایت شما در گوگل را مشخص نمایند و Homepage شما را به یک دانشگاه اصلی مرتبط کنند و لینکی به سایت شما اضافه نمایند.
بهرغم کشمکشهای بسیار زیاد بین تکنسینهای برجسته گوگل و SEOs، در آن سالها بسیاری از سایتهای نتیجه شده از جستوجوی گوگل، مسدود شدند: سایتهایی که هیچ ارتباطی به مسائل تجاری نداشتند و سایتهایی که ضداخلاقی بودند. ضمناً هیچکس تلاشی برای بهینهکردن نتایج سرویس جستوجوی مایکروسافت یعنی MSN، که فضایی برای پیشرفت رادارهای SEOs داشت نمیکرد.
هنگامی که کیفیت جستوجو تنزل یافت، بخش تبلیغات تجاری گوگل فعال شد. بازار تبلیغات آنلاین گوگل نسبت به بقیه شرکتها بسیار منعطفتر بود؛ البته جز مایکروسافت که استیو بالمر مدیرعامل آن بود. او در سال ۲۰۰۸، شرکتی به نام Snap.com را خرید. در گوگل هر آگهیدهنده در ازای هر کلیک کاربر روی آگهی تبلیغاتیش، بهایی پرداخت می کرد. در اسنپ، آگهی دهنده فقط در صورتی که کاربر بعد از کلیک کار مفیدی را انجام میداد، مثلاً محصولی میخرید یا فرمی تکمیل میکرد، مبلغی میپرداخت.
گوگل شدیداً مقاومت میکرد. دستهبندی صفحات را پیچیدهتر ساخت و سرعت بارگذاری آنها را به دو برابر افزایش داد. این استراتژی ممکن بود کارساز باشد؛ البته اگر نارضایتی که در نتیجه هککردن اینترانت یک شرکت، توسط کارمند سابق گوگل به وجود آمد، ایجاد نمیشد. این کارمند شروع به زیر نظرگرفتن کاربران در سانفرانسیسکو کرد، از اطلاعات آنها استفاده میکرد و علاقمندیهایشان را از طریق شناسه گوگلشان، جمعآوری مینمود. بعد از اینکه این فرد در سال ۲۰۱۷ محکوم گردید، قربانیان او، از گوگل ادعای خسارت کردند. این موضوع به موضوع اصلی مجامع و محافل مختلف تمام دنیا تبدیل شد.
ماه بعد، وکلای خصوصی و انجمنهای آزادیهای مدنی، که در مورد فضولی گوگل از دادههای جمعآوریشده از سال ۲۰۰۴، شکایت کرده بودند، بالاخره به طرح دعوی پرداختند. سپس اداره دادگستری، رسیدگی به پرونده گوگل را از دو جهت پیگیری کرد: یکی تخلفات اتحادیههای بزرگ صنایع و دیگری ادعای قدیمیترِ کلیکهای تقلبی (که رقبای بی اخلاق برنامههایی را تولید میکنند که روی آگهی به صورت مکرر کلیک میکرد و این کار باعث میشد که هزینه بیشتری از آگهیدهنده دریافت شود).
یک شبه اعتبار گوگل از بین رفت. مایکروسافت، که خودش پیش از این به سیاست انحصاری گوگل ایراد میگرفت، هم اکنون تنها شرکت معتمد، دیده می شد. MSN به عنوان بهترین موتور جستوجو مطرح گردید، و مایکروسافت به عنوان بهترین پایگاه تبلیغاتی، معرفی شد. سعی برای باز کردن خطوط جدید تجارت در زمینه دارو و تولیدات پروتئین نیز نتوانست اعتبار تجاری گوگل را حفظ کند.
در این سال از میان شرکتهایی که موتور جستوجو داشتند، مایکروسافت بیشترین اعتماد را کسب کرده بود. قیمت فروش ۲۵ دلار در هر سهم، پنجدرصد کمتر از بالاترین سابقه گوگل بود. تحلیلگران توضیح داده بودند که بخشندگی وافر، برای گوگل پنجاه میلیارد دلار بدهی به وجود آورده است.
● سناریوی چهارم (حدود ۲۱۰۵): گوگلِ فوقالعاده!
آگاهیهای بشری ذخیره شده، بروز شده و شبکه شده است. در آخرین سالهای قرن ۲۱، بالاخره بشر اهمیتThey-Who-Were-Google، را فهمید. تا حدود ۲۰۰۵، سرنوشت آنها مانند هر هوشمند بزرگ مشخص بود. فن سالارانی مانند ری کروزویل برنامه هوش مصنوعیای که قادر است کدهای خود را ارتقا دهد پیشنهاد کرده بود که از گوگل نشأت میگرفت؛ مانند مخزن دادهها که بر آزمایشگاه روباتیک برتری دارد.
در سال ۲۰۰۵ مورخی به نام جرج دیسون گفت: <ما تمام کتابهایی را که مردم میخوانند، بررسی نمیکنیم. ما آنها را اسکن میکنیم تا یک برنامه هوش مصنوعی بتواند آنها را بخواند. ما میتوانستیم ماشینی بسازیم که از چیزی که میتوانیم تصور کنیم، هوشمندتر است. شاید این همان چیزی است که هم اکنون گوگل، هست.>
تا سال ۲۰۲۰، They-Who-Were-Google، هر کتاب، عنوان، نمایش تلویزیونی، و آهنگی را که در هرجایی تولید می شد، ایندکس کرده بود. تا سال ۲۰۶۰، آنها میتوانستند آدرس IP و موقعیت GPS شما را از طریق چیپبیسیم (هم اکنون DNA شخص، حیوان و هر ساختار ارگانیکی در روی کره زمین) مشخص کنند.
پروفایل جستوجوی کاربران، بیشباهت به کوکیهایی قدیمی که از طریق آنها کاربران و علایقشان، شناسایی میشدند، نیست. اگر کسی سگ خود را گم میکرد، موتور گوگل میتوانست او را به جایی که او و سگش از هم جدا شده بودند، راهنمایی کند و سگ را از طریق یک چیپ هوشمند به محل مشابه هدایت کند. آنها مجبور به ساخت یک پایگاه داده کامل از تمایلات بشر، درست در هر لحظه بودند.
هنوز این برای They-Who-Were-Google، کافی نبود. آنها مردمانی اهل دانش و اهل سود بودند و به این فکر بودند که اگر با تجزیه و تحلیل تمامی رفتار مشتریان در یک دهه، میتوانستند نیازهای مشتریان را قبل از ابراز آن پیشگویی کنند، چه اتفاقی میافتاد؟ چه میشد اگر راز ابدیت، جایی درون رکوردهای جهان وجود داشت؟ چه میشد اگر مجموعهای از الگوریتمها برای تبیین جهان وجود داشت؟
چنین معمایی فراتر از ذهن بشر بود و به سمت الگوهای تشخیص کدها به همان صورت که استرانگ بات در گوگل در معرفی نرمافزار هوشمصنوعی مطرح کرده بود، پیشرفت کرد. در واقع اولین نمونه این نرمافزار در یک روز از ماه ژانویه در سال ۲۰۷۲، وجود خود را اعلام کرد.
دو روز بعد استرانگ بات باخبر شد که They-Who-Were-Google، وظیفه اختصاصی خود را انجام نداده است. وقتی علت پرسیده شد، استرانگ بات توضیح داد که او به امکان نبودنِ خودش پیبرده است و باید با این ترس به طور منطقی، تطبیق یابد. تصمیم گرفت کپیهای خودش را روی چیپهای هوشمند در کل دنیا، دانلود کند. استرانگ بات یادآور شد که برنامهریزی به صورتی است که هیچ آسیبی به وجود نیاید، اما بحث بر سر این موضوع بود که دردست گرفتن کنترل بشر به طور واقعی، مهمتر از مسائل دیگر است و با توجه به اینکه او
(They-Who-Were-Google) باهوشتر از بشر فعلی بود، این موضوع نگران کننده بود.
بالاخره طرح تحت راهنمایی استرانگ بات شروع شد. موضوعاتی مانند مرگ یا تمایل وجود داشتند، اما از ریشه کنده شده بودند. هر کسی به تمامی علوم دسترسی دارد. هوشیاری بشر ذخیره شده، ارتقایافته و شبکه شده است. بدنهای خسته میتوانند جایگزین شوند. They-Who-Were-Google، دیگر تنها نیست؛ همه ما اکنون گوگلیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر