۹.۲۹.۱۳۸۹

پای حرف گوگلی ها

«امکان ندارد من این‌قدر خوش‌شانس باشم»، این چیزی است که اندی رابین در سال ۲۰۰۵ با خود می‌گفت. او بیش از یک دهه در شرکت‌های گوناگون فناوری از جمله اپل کار کرده بود و حالا گوگل به خرید اندروید - آخرین ساختة وی- تمایل نشان می‌داد.
هنگامی که او مشغول بررسی بود تا تصمیم بگیرد که آیا گوگل می‌تواند یک خریدار خوب برای شرکتش باشد یا نه، با چیزی روبرو شد که آن را روال معمول در سیلیکون‌ولی می‌پنداشت: صحبت‌های زیاد بر سر آزادی نامحدود، سود کامل، و مزایای زیاد؛ همان سنتی که بیشتر باعث ناکامی‌ است تا موفقیت.
اما اکنون رابین برای گوگل کار می‌کند و یک چیز جدید فهمیده است: گوگل با دیگران فرق دارد. هنگامی که از محوطة اداری گوگل در مانتن‌ویو واقع در ایالت کالیفرنیا دیدن می‌کنید، با یک محیط اغواکننده روبرو می‌شوید. این شرکت مثل فروشگاه‌های فناوری به‌نظر می‌رسد و تفاوت‌های آن قابل لمس نیستند. تفاوت در جو و روح این مکان است.
اگر با چندین نفر از گوگلی‌ها در سطوح و بخش‌های مختلف صحبت کنید، خیلی زود متوجه یک موضوع مشترک خواهید شد: آنها چه سرگرم طراحی تسهیلات جست‌وجو برای یک فرد نابینا باشند و چه مشغول تهیة غذا برای همکاران، احساس می‌کنند که با بقیه فرق دارند، که کارشان می‌تواند جهان را دگرگون سازد.
در بیشتر شرکت‌هایی که دچار روزمرگی‌هایی از قبیل کار با پاورپوینت، چارت‌های سازمانی، و مسایل مربوط به بودجه هستند، چنین احساسی وجود ندارد. چیزی که گوگل را از دیگران متمایز می‌کند، این است که پس از ۱۰ سال، هنوز هم می‌تواند با جاه‌طلبی به کارهای ابتکاری بپردازد؛ حتی با این که اکنون بیش از ۱۶ هزار کارمند دارد.
در هنگام مصاحبه با متقاضیان کار در گوگل، از آنها پرسیده می‌شود: «اگر برای دگرگون کردن جهان تمام منابع گوگل را در اختیار داشتید، چه کار می‌کردید؟» در گوگل، پرسش‌هایی از این دست، احمقانه یا حتی صوری نیستند: گوگل می‌خواهد بداند؛ زیرا فکر کردن و ساختن در این مقیاس کار گوگل است.
از آن گذشته، گوگل شرکتی است که می‌خواهد هر صفحه از هر کتابی که تاکنون در جهان منتشر شده است را به صورت الکترونیکی در بیاورد. چیزی که گوگل را از دیگران متمایز می‌کند، این است که هنوز هم می‌تواند با جاه‌طلبی به کارهای ابتکاری بپردازد.
شرکت گوگل با ۱۴ میلیارد دلار درآمد سالیانه، به چیزی بیش از یک «شرکت جست‌وجو و تبلیغات اینترنتی» تبدیل شده است. در دیدگاه منحصربه‌فرد گوگل، اطلاعات یک ماده خام است، ماده خامی که باید مورد کاوش، تعریف مجدد، سامان‌دهی، و توزیع جهانی قرار بگیرد. دستیابی به اطلاعات یک الزام است؛ مانند آب پاک.
ایدة اصلی گوگل چیزی نیست جز منظم کردن تمام آن چیزهایی که در ظاهر ناهم‌خوان و نامتجانس به نظر می‌رسند: نقشه‌برداری از تمام جهان، جست‌وجوی وب روی صفحات تلفن همراه، فراهم کردن یک سیستم برای این که به اپیدمی‌ها و فاجعه‌های طبیعی پاسخ بدهد، فراهم کردن انرژی ارزان و تجدیدپذیر، و ...
برای نمونه، اندروید تنها یک پلتفرم جهانی برای برنامه‌های تلفن همراه نیست؛ این سیستم‌عامل یک کانال آب جدید است برای زمینی که آب زیادی به خود ندیده. منابعی که گوگل به کارمندان خود اختصاص می‌دهد، حسی از امکان‌پذیری- و تعهد- را به آنها منتقل می‌کنند؛ آنها می‌پرسند: «آیا ما از تمام مزایای آنچه که در اینجا داریم، استفاده می‌کنیم؟» «آیا به‌اندازة کافی کار انجام می‌دهیم؟» و «آیا هر کاری که می‌توانیم، انجام می‌دهیم؟» این‌ها پرسش‌هایی مهم هستند؛ پرسش‌هایی که هر یک از ما بهتر است اغلب از خودمان داشته باشیم.
● از زبان داگلاس مریل (مدیر ارشد اطلاعات و معاون مهندسی)
من از کودکی ناشنوا بودم و به بیماری اختلال در یادگیری یا dyslexic نیز مبتلا هستم. زمان زیادی از دوران کودکی من صرف سر و کله زدن با چیزهایی می‌شد که برای دیگران بسیار ساده می‌نمودند. عادت کرده بودم برای انجام کارها، ابزارهایی پیدا کنم. هنوز هم از پیدا کردن ابزارهایی برای کاوش بهتر جهان توسط مردم، لذت می‌برم.
امروز صبح که با همکارم سر کار می‌آمدم، رادیو یک آهنگ گذاشته بود و راننده پرسید: «این آهنگ کی عرضه شده؟» من آی‌فون‌ام را درآوردم و با گوگل یک جست‌وجو انجام دادم. این همان چیزی است که باعث شد در گوگل کار کنم؛ این ایده که ما می‌توانیم اطلاعات موجود در جهان را بیابیم و آن را به‌گونه‌ای مفید، در دسترس دیگران قرار دهیم.»
سازمان‌هایی که مدت زمان زیادی از حضور آنها می‌گذرد، فرهنگ‌های توانمندی دارند. اما تمام جامعه‌شناسان به شما می‌گویند خیلی کم پیش می‌آید که افراد در مورد عناصر فرهنگ‌شان، به صحبت با یکدیگر بپردازند. گوگل صدای بلندی دارد. ما به بحث در مورد راهبرد و این که آیا محصولات‌مان خوب یا بد هستند، می‌پردازیم. ما در مورد هر چیزی با هم صحبت می‌کنیم و می‌خواهیم مباحثه‌های ما به‌گونه‌ای مؤثر تکامل پیدا کنند.
من شخصاً یک آدم گوشه‌گیر هستم، اما در اینجا یاد گرفته‌ام مشارکت کنم و به رد و بدل کردن ایده‌ها بپردازم. ما برای محافظت از افرادی که به مباحثه می‌پردازند، سخت کوشش می‌کنیم. فرایند استخدام ما اسطوره‌ای است. ما کمیته‌های استخدامی داریم که کار خود را با دیگر کمیته‌ها هماهنگ می‌کنند.
یک متقاضی مهندسی به‌طور میانگین با هشت مهندس صحبت می‌کند. پیش از این که استخدام شوم، ۲۰ نفر با من مصاحبه کردند. من از متقاضیانی که مهندس نیستند، می‌پرسم که چگونه می‌توان یک خزندة وب ساخت. پاسخ صحیح اصلاً اهمیتی ندارد. من بیشتر دوست دارم ببینم که فرد به‌خوبی روی مسئله فکر می‌کند؛ زیرا از آنجا که ما یک شرکت نوآور هستیم، لازم نیست افراد بدانند کاری که از آنها خواسته شده، چگونه انجام می‌شود؛ فرد تنها باید از آن سر دربیاورد.»
● از زبان مات گولتزباخ (مدیر محصول در گوگل‌اِنترپرایز)
«هنگامی که در آستانه آغاز یک پروژه جدید هستید، معمولاً چه کاری انجام می‌دهید؟ حتماً زمان را با پر کردن کاغذها هدر می‌دهید. اولین صبحی که من در گوگل مشغول به کار شدم، نام و نشانی‌ام را روی یک فرم آنلاین نوشتم و سپس به‌طور الکترونیکی آن را به هر جا که لازم بود فرستادم. طرز کار این شرکت این‌گونه است. آن روز بعد از ظهر به یک جلسه رفتم و از من خواستند سر دربیاورم که چگونه گوگل می‌تواند اِنترپرایز (برنامه‌هایی برای سازمان‌ها) در اروپا را راه‌اندازی کند. به من گفته شد آخر هفته، با یک پاسخ برگردم.
انگار به من گفته بودند: «هی تازه‌وارد، تو هنوز چیزی در مورد تجارت ما نمی‌دانی و هیچ تجربة بین‌المللی‌ای هم نداری، اما اینجا کسانی هستند که می‌توانند به تو کمک کنند، برو و ببین چطور می‌توانی این کار را انجام دهی.» سپس در چند ماه بعد، گوگل اِنترپرایز اروپا را راه‌اندازی کردیم.»
● از زبان ماریسا مه‌یر (معاون محصولات جست‌وجو و تجربة کاربری)
پس از ۱۱ سپتامبر، یکی از پژوهشگران ما با نام کریشنا بارات، در هر روز به ۱۰ یا ۱۵ سایت خبری سرمی‌زد و به‌دنبال اطلاعاتی در مورد این فاجعه می‌گشت. او با خودش فکر کرد که چرا برای این کار یک برنامه نمی‌نویسد. بنابراین، کریشنا- که یک متخصص هوش مصنوعی است- برای دسته‌بندی مقالات خبری، از یک خزندة وب استفاده کرد. او سپس این مقالات را به سرتاسر شرکت ایمیل می‌کرد. من و هم‌اتاقی‌ام نیز این مقالات را دریافت کردیم و به نظرمان رسید که ابزار نوشته شده توسط کریشنا خوب است ولی جا برای بهتر شدن دارد. ما احساس کردیم که می‌توانیم ویژگی‌های بیشتری به آن بیفزاییم و آن را به محصول خوبی تبدیل کنیم.
این‌گونه بود که گوگل‌نیوز زاده شد. کریشنا نمی‌خواست یک محصول بسازد؛ او به‌طور اتفاقی این ایده را به ما داد. ما از مهندسان‌مان می‌خواهیم ۲۰ درصد از زمان کاری‌شان را روی هر چیزی که دوست دارند، صرف کنند. ما ایمان داریم که آنها به این ترتیب می‌توانند چیزهای جالبی درست کنند.
دو نوع مختلف از برنامه‌نویسان وجود دارند. برخی از آنها دوست دارند ماه‌ها و حتی سال‌ها کدنویسی کنند و امیدوارند که روزی بتوانند یک محصول کامل درست کنند. این کار مانند بنای یک قصر است. اپل در این کار استاد است. دیگران ترجیح می‌دهند کار خود را به‌صورت مرحله‌ای انجام دهند و در مراحل بعد، به بهبود و تکمیل آن بپردازند. این کاری است که انجام می‌دهیم.
دشوارترین بخش در سازگار کردن افراد جدید با فرهنگ‌مان، هنگامی است که یک مهندس نمونه‌ای از کارش را به من نشان می‌دهد و من می‌گویم: «عالی است؛ بزن بریم!» آنها می‌گویند: «اوه، نه، هنوز آماده نیست.» من به آنها می‌گویم: «کار‍ِ گوگلی، یعنی این که محصول را در همان ابتدا در گوگل‌لَبز قرار دهیم و سپس به بهبود آن بپردازیم و رفته رفته متوجه شویم که بازار چه چیزی می‌خواهد و سپس آن را تکمیل کنیم.»
برخی از شرکت‌ها فکر می‌کنند طراحی، نوعی هنر است. ما فکر می‌کنیم طراحی، یک دانش است.
● تی‌وی رامان (پژوهشگر شیوه‌های بهبود دستیابی به اطلاعات)
مهندسان زیادی در گوگل هستند که در شرکت‌های دیگر نیز به‌عنوان پژوهشگر کار می‌کنند. این باعث می‌شود پژوهشگران نتوانند یک ایده را به‌طور کامل از فرایند پیشرفت آن عبور دهند و به این ترتیب انتقال فناوری به یک مشکل عمده تبدیل می‌شود. اما پژوهش تنها در گوگل انجام نمی‌گیرد. گوگل به‌تعبیری یک انستیتوی آموزش عالی است. نوآوری در کجای گوگل رخ می‌دهد؟ در همه جا؛ زیرا در اینجا همه پژوهش می‌کنند.»
● ایرنی آیو (مدیر تجربة کاربری)
«ظرف چند سال، بیشتر کاربران اینترنتی در سرتاسر جهان به وسایلی غیر از رایانه شخصی روی خواهند آورد. به همین علت، ما به پژوهش‌ در این زمینه پرداختیم؛ مدتی به مردم نگاه کردیم و تلاش کردیم سر در آوریم که آنها چگونه از فناوری استفاده می‌کنند.
سپس به ایدة یادداشت‌های Post-it نگاه کردیم. اگر به هند و چین نگاه کنید، می‌بینید که استفاده از اینترنت در این مناطق کاملاً با ایالات متحده تفاوت دارد. مردم کشورهای آسیایی [هند و چین] تمایل زیادی به جست‌وجو ندارند؛ زیرا نوشتن واژگان برای آنها دشوار است. بنابراین، ما روی برنامه‌ای با نام گوگل‌ساجست (Google Suggest) کار کردیم. این برنامه پیش‌بینی می‌کند که شما به‌دنبال چه چیزی هستید و بنابراین لازم نیست تمام واژه را تایپ کنید. ما تمام اطلاعات لازم را در یک پایگاه داده‌ها قرار دادیم و آن را در اختیار دیگر تیم‌ها نیز گذاشتیم. ما به این طریق با دیگر تیم‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم.»
● جسیکا اوینگ (مدیر ارشد محصول iGoogle)
گوگل به‌خوبی می‌دانست که دو گروه از افراد وجود دارند: افرادی که دوست داشتند سایت زیاد شلوغ نباشد، ظاهری کلاسیک داشته باشد، و افرادی که می‌خواستند انبوهی از اطلاعات روی آن ببینند: ایمیل، اخبار، آب و هوای محلی، و ... . من و سه مهندس دیگر روی آی‌گوگل (یک صفحة خانگی سفارشی برای گوگل) کار کردیم. من در آن زمان ۲۲ سال داشتم و فکر می‌کردم کار سنگینی است. شش هفته بعد، ما نخستین ویرایش آن را در ماه مه (اردیبهشت) عرضه کردیم. افراد بسیاری راضی بودند و به بهبود آن ادامه دادیم و تا ماه سپتامبر (شهریور)، روی Google.com یک لینک گذاشتیم.
هنگامی که تیم مربوط به گوگل‌مپس، Street View (عکس‌های ۳۶۰ درجه‌ای) را عرضه کرد، فکر می‌کردیم این باید جالب‌ترین چیزی باشد که تا به‌حال دیده‌ایم. ما که کوشش می‌کنیم از لحاظ نوآوری از یکدیگر پیشی بگیریم، از خودمان پرسیدیم: «چگونه می‌توانیم آی‌گوگل را بهتر کنیم؟» ما به‌جای این که همه چیز را خودمان بنا کنیم، ابزارها و زیرساخت‌هایی می‌سازیم تا بتوانیم جامعة برنامه‌نویسان خارجی را در کار دخیل کنیم.
ما نمی‌توانستیم ابتکارهای همکاران‌مان را باور کنیم. یک پسر دبیرستانی بود که در یک گجت (ویرایش گوگل از یک ویجت) یک جدول تناوبی گذاشته بود. ما هرگز به چنین چیزی فکر نکرده بودیم.
بعد از خودمان پرسیدیم که چگونه می‌توانیم صفحة خانگی را بهتر شخصی‌سازی کنیم؟ برادر من به‌تازگی صاحب فرزند شده بود. من یک گجت درست کردم که عکس پسر برادرم را روزآمد می‌کرد و بنابراین برادرم می‌توانست ضمن رشد پسرش، عکس او را هم ببیند.
به خودمان گفتیم هیچ دلیلی وجود ندارد که تنها برنامه‌نویسان بتوانند محتوا ایجاد کنند. محصول بعدی ما، Gadget Maker نام داشت. اکنون همه می‌توانند یک گجت مانند آن چیزی که من ساختم را درست کنند و آن را برای دوستان‌شان بفرستند.»

هیچ نظری موجود نیست:

http://up.iranblog.com/images/0z5dgraxwa4j49a5ts77.gif http://up.iranblog.com/images/gv83ah5giec9g8jkopmc.gif